شهرهای سبز و پایدار؛ از ادعا تا واقعیت
معماری و شهرسازی در پی رویای پایداری هستند؛ به هر جا نگاه می کنید برنامه هایی برای ساختمان های پایدار، اکو شهرهای پیشرو و حتی مزرعه های آکوآپونیک (کشت گیاه بدون خاک) در آسمان پیش بینی شده است. برنامه هایی که هر یک وعده رهایی شهرهای مدرن نامطلوب ازنظر اکولوژیکی و برگرداندن مردم آن ها به هماهنگی با طبیعت را داده اند. هدف رؤیاپردازان حتی از این هم بزرگ تر است؛ اکو شهرهایی که الگوهای توسعه پرمسئله قرن اخیر را مرحله به مرحله اصلاح می کنند و ما را در آسایشی امروزی به آینده ای سبز و بدون کربن می رسانند. در برخی پروژه ها، این رؤیا به نیروی رو به جلویی به منظور کارایی انرژی، مصالح بازیافتی و دفع کربن منجر می شود؛ رقابتی که پاداش آن گواهی نقره ای، طلایی یا پلاتینی LEED (راهنمایی طراحی محیطی و انرژی) است. این رؤیا همواره تلاشی قابل تحسین جهت ارتقاء سبزینگی ساختمان ها با پوشاندن آن ها از گیاه است. بام های سبز جوانه می زنند و دیوارهای سبزی که با سرخس و گیاهان آبدار تزیین شده اند با الگوهای خاصی در هتل ها، بانک ها و موزه ها ایجاد می شوند. امروزه این رؤیای شهر سبز، بیش ازحد در مورد کنترل طبیعت با تکنولوژی و ادعای حل شدن مشکلات را دارد. تمام این رؤیاها، ایده های خوبی هستند. تلاش برای بازسازی خساراتی که نحوه زندگی ناسالم به کره زمین وارد کرده است. توأم کردن طبیعت با شهرهای بتنی، بیگانه، سخت و بی فایده عصر مدرن از اقدامات این رؤیاها هستند. اما به رغم ادعای آشتی دادن شهر با طبیعت، رؤیای شهر سبز به جای پرداختن به علل عمیق تر عدم مطلوبیت شهرها و شرایط محیطی فعلی، بیش ازحد درگیر کنترل طبیعت با تکنولوژی است و از این طریق ادعای حل شدن مشکل را دارد. رؤیای سبز شهر سبز کردن شهرها آرمان جدیدی نیست. رومیان باستان غزلی با مضمون ارکادیا دارند؛ سرود اسطوره ای روستایی برای فرار از بیماری های زندگی شهری مانند درآمد، جنایت، آلودگی، بیماری و البته تجمل و فساد اخلاقی که به دنبال آن می آید. این عقیده که ییلاق سبز تمام آنچه خالص و بی خطر است را پرورش می دهد، یک افسانه ریشه دار در فرهنگ غربی است. از زمان نوشتن کتاب جمهوری توسط افلاطون، چشم اندازها، اجتماعات انسانی ایده آل را چیزی نه مثل شهر، بلکه بیشتر شبیه مزرعه ای سازمان دهی شده و بزرگ توصیف کرده اند. فالانستر چارلز فوریه، اسکان های Shaker (دسته ای از پیروان مسیحیت)، شهر پهن دشتی پیشنهادی فرانک لوید رایت، جوامع شوروی یا باغشهرهای بی شمار قرن 19 و 20 که در میان مناظر اروپایی و آمریکایی پخش شده اند، نمونه هایی از این تصویر هستند. احتمالاً جدیدترین این فرم ها، ساختمان های بروکلین است؛ مزرعه هایی با تجهیزات کشاورزی شهری مد روز که برای شهرنشینان حساس به محیط، سبزی های مخصوص سالاد را بر روی سقف های چندین ساختمان در نیویورک پرورش می دهند. این کار بدون شک یک سرمایه گذاری سودمند است، ولی با در نظر گرفتن واقعیت هایی نظیر ارزش بالای زمین های شهری و هزینه های نیروی کار، بعید به نظر می رسد چنین الگویی جایگزین مزرعه های زمینی شود. معرف امروزی ساختمان اکولوژیک، یعنی پردیس سفینه ای شکل شرکت اپل که در سیلیکون ولی در حال ساخت است، توسط معمار بریتانیایی، نورمن فاستر، طراحی شده است. این پروژه مصداق خوبی از نقایص رؤیای سبز است. اگرچه در اذهان عمومی این گونه القاء شده است که این ساختمان، بنایی پایدار باانرژی کارا است (چون 80 درصد از زمینش، فضای باز است.)، اما با هر معیاری سنجیده شود ساختمانی بزرگ، پیچیده، با مصرف انرژی بالا و گران قیمت (5 میلیارد دلار) است که تنها برای پولدارترین کمپانی روی زمین دست یافتنی است. چیزی که بسیار بدتر است این است که در پایان روز این ساختمان هم یک ضمیمه در حومه خود دارد؛ ساختمان اداری سفیدرنگ کنار آزادراه که در کنار خود پارکینگ های وسیع برای 13000 کارمند آن را تأمین می کند که پایداری آن را خدشه دار می کند. تبدیل طبیعت به یک حاشیه زندگی شهری نگاهی به خاستگاه این رؤیای سبز، روشن کننده حقایق است. موزه لوور ابوظبی، سفینه اپل و یک پردیس دیگر در سیلیکون ولی که ساختمان آینده گوگل است و با چادر شفافی پوشیده شده و ادعا می کند قرار است تفاوت سازه های انسان ساخت و طبیعت را محو کند؛ این پروژه ها نوادگان مستقیم کار رؤیاپرداز آمریکایی، باکمینیستر فولر و همکار ژاپنی اش شوجی سادائو هستند. در سال 1960 فولر و سادائو پیشنهاد ساخت گنبد ژئودوزیک شفافی با 3 کیلومتر عرض را دادند که میانه شهر منهتن را می پوشاند. این گنبد تأثیر آب وهوای بد و همچنین هزینه گرمایش و سرمایش ساختمان های جدا از هم را کاهش می داد. این گنبد ساخته نشد ولی محیط هایی با اشکالی دیگر در سراسر دنیا ساخته شدند و به فراگیر شدن جهانی طرح اکو شهرهای پیشرو کمک کردند. یکی دیگر از اسطوره های این جنبش، پائولو سولری است که طرح آرمان شهر آرکوسانتی را ارائه داده است. این طرح فقط در تعداد کمی ساختمان بتنی عجیب در صحرای آریزونا عملی شد که مشابه متابولیست های ژاپنی دهه های 1960 و 1970 بودند. طرح های دهه 60 و 70 ژاپن برای مزرعه های شهری معلق غول پیکر و ابر سازه های مدو لار در آسمان، طرح های عجیب وغریبی بودند. درواقع، فاستر شاگرد و سپس همکار فولر و سادائو بود و کنترل اقلیمی در شاهکارهایش، که برج لندن و بازسازی گنبد رایشتاگ برلین تنها دو نمونه از آن ها است، به طور ویژه ای لحاظ شده است و با دقت از کارهای سابق استادانش نمونه برداری کرده است. این پروژه ها در زمان خود، واقعاً تحقق مجموعه رؤیاهای آسمان آبی از دوره دکتر استرنجلاو بودند، جایی که هر مجموعه فضایی سینمایی، محافظی گنبدی شکل دارد و زنده نگه داشتن گیاهان در گلخانه تنها سد بین انسان ها و مصیبت بود. این رؤیاها هماهنگ کننده دوباره انسان ها و طبیعت نیستند بلکه تحقق آن ها منوط به در اختیار گذاشتن زمین برای ساخت علمی سکونتگاه های زیر گنبدی در آسمان یا حداقل بر روی بام هستند. همان طور که یک اتومبیل تسلا برای رفع آلودگی کافی نیست، طراحی ساختمان سبز یا اکو شهری بی نقص نیز برای نجات دنیا کافی نیست. گرچه ساختمان های ما مانند ماشین هایمان، به طرز اسفناکی ازنظر محیط زیستی ناکارآمد هستند، اما حرفه معماری، نه با هیچ استدلال منطقی در تأثیرات فاجعه بار انسانی بر محیط زیست مسئول است و نه انتظار می رود بتواند به تنهایی مشکلات را حل کند. مشکل اصلی، سیستم اقتصادی بر پایه تخریب طبیعت و بهای واقعی و تأسف بار آن در آینده است. هیچ گنبدی نمی تواند ما را از ولخرجی و اسراف بر حذر دارد. به جای تبدیل طبیعت به یک حاشیه زندگی شهری، معماران و برنامه ریزان باید برای طراحی روابطی بهتر بین بخش های مختلف شهر و طبیعت، و باهدف ارتقاء و نزدیکی روابط مردم با طبیعت کار کنند. پروژه برنده امسال جایزه پریتزکر، معمار شیلیایی آلخاندرو آراونا، موردی در همین زمینه است. او به ساخت ساختمان هایی علاقه دارد که با مشارکت خود ساکنین، راه حل های خانه سازی کم هزینه و کارا در سطح شهری به خصوص به هنگام وقوع بحران های طبیعی را پیدا کند. این راه از کاشت درخت بر آسمان خراش سازنده تر است.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :