کندوکاوی در آموزش معماری
تقریباً بخش قابل توجهی از کارشناسان معماری ، مدیران شهری و صاحب نظران عرصه های فرهنگی عقیده دارند که معماری ساختمان ها و بناهای شهری ما از هویت منسجم و یکپارچه ای برخوردار نیستند و این عدم تجانس در شهرهای بزرگی چون تهران خود را بیشتر نیز نشان می دهد. چگونه است که باوجود پیشینه و هویت فرهنگی و تاریخی کشورمان ، معماری امروز ما هویت یکدستی ندارد؟ آیا جایگاه معماری در جامعه امروز کم رنگ شده است؟ نقش آموزش عالی در شکل دادن دانشگاهی و هویت بخش به معماری چیست؟ ----------------------------------------------- ;معمار ،نقشه کش ساختمان نیست در دنیای گذشته که به عصر کهن معروف است ، معماری خود حرفه ای بود که از سویی با فنی ترین حوزه های علوم ساختمانی ارتباط داشت و از سوی دیگر هنری ترین مباحث و زیبایی شناسی ساختمان را نیز بر عهده می گرفت .مثلاً برای ساخت تأسیساتی مثل آب انبار یا پل و یا طراحی و ساخت یک محله یا شهر ، افرادی صاحب نظر و حرفه ای دخیل می شدند که درمجموع همه فعالیت های آن ها در حوزه معماری قرار می گرفت . اما امروزه دیگر این گونه نیست . معماری در بالاترین درجه خود ، یک عضو از اعضا سازمان مهندسی است که در کنار رشته های عمران ، مکانیک ، برق و شهرسازی در یک سطح دیده می شود . در برخی موارد ، سطح معمار به درجه صرفاً نقشه کش ساختمان نیز تنزل داده می شود . درحالی که طراحی نقشه کمترین توانایی یک معمار است . این موضوع نشان دهنده این است که امروزه معمار و معماری در جایگاه درستی در جامعه ما قرار ندارند. شاید بتوان دو علت را برای این بی توجهی برشمرد : یکی غفلت جامعه معماران از توجه و حساسیت به حقوق هم صنفان خود و دیگری ضعف یا کمبودی که در حوزه آموزش معماری در نظام آموزش عالی کشورمان وجود دارد . در این مطلب به آموزش عالی درروند شکل گیری معماری کشورمان می پردازیم . ;بیش از 70 سال آموزش معماری در ایران امسال 76 سال است که به طور رسمی ، معماری در سطح عالی در نظام آموزشی ما تدریس می شود .سال 1319 شمسی نقطه آغاز آموزش معماری در نظام آموزش عالی ایران است . از همان ابتدا ، آموزش معماری در ایران بر اساس آنچه در مدرسه معماری بوزار فرانسه تدریس می شد پی ریزی گردید .پیش ازاین باید یادآوری کرد که شیوه آموزش معماری در جهان متأثر از سه نوع بینش است . در نگاه اول که ساده ترین و ابتدایی ترین تعریف از معماری است ؛ معماری به عنوان یک حرفه و فن نگریسته می شود . بر این اساس ، معماری به عنوان یک تخصص فنی ، حرفه ای و اجرایی موردتوجه قرار می گیرد .در این نگاه ، معماری و عمران بسیار نزدیک به هم دیده می شوند . بسیاری از مراکز آموزش معماری در آلمان و اتریش متأثر از این نگاه هستند . در نگرش دوم ، معماری فن و حرفه ای است که با نگاه هنری به آن نگریسته می شود . یعنی علاوه بر توجه به نکات فنی و حرفه ای ، به خصوصیات هنری سازه و فضا نیز دقت می شود . آموزش معماری در کشور ما از این نگاه نشاًت گرفته است و همان طور که گفته شد مدرسه بوزار فرانسه نیز که نمای اولیه دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است؛ با این نگرش ایجاد شد . البته نگاه سومی نیز به آموزش معماری وجود دارد که بر پایه آن سایر مباحث نظری مثل فلسفه ، تاریخ، فرهنگ ، روانشناسی و . . . نیز در امر معماری دخالت دارند .در این نگاه سوم ، تئوری های زیادی مطرح شده است که از حوصله این مطلب خارج است . آموزش معماری در ایران تا اواخر دهه 40 شمسی تقریباً ادامه مسیری است که مدرسه بوزار آن را پی ریزی کرده بود . در نخستین سال های دهه 40 شمسی با آمدن مرحوم دکتر میرفندرسکی و سرپرستی دانشکده هنرهای زیبا توسط او، موجی از تحول خواهی در آموزش معماری ایجاد شد . او که شناخت خوبی از تاریخ ، ادبیات و فرهنگ ایران داشت رفته رفته مواد درسی مانند هنر و نقد معماری ، جامعه شناسی معماری ، معماری روستایی و مبانی فنی و مهندسی را در برنامه های آموزشی قرارداد. بر اساس آموزه های او ، وظیفه معمار در وهله اول بازیابی خود و محیط پیرامون خود است و اینکه نیاز به تقلید صرف از آموزه های دیگران برای معمار بی معنی است . به عقیده او ، معماری گذشته ایران سرشار از حیات و زیبایی است که باید بازآفرینی و نوزایی مجدد شود تا الگوهای امروزی از آن به دست آید . دانشجویان او نیز در تلاش بودند تا به آفریده ها و ساخته های خود ارزشی نو و نه تقلیدی بدهند . ;آموزش معماری در بعد از انقلاب اسلامی هنگامی که به مشخصات کلی برنامه و سرفصل دروس معماری مصوب سال 1363 نگاه می کنیم درمیابیم که هدف یا اهداف خاصی با رویکردهای مشخص برای آموزش معماری در ایران به صورت کتبی ذکر نشده است . معلوم نیست که آیا به آموزش معماری با رویکرد ابزاری نگاه شده است یا اساساً رویکرد غیر ابزاری مدنظر است؟ در برنامه مصوب دوره کارشناسی معماری به تاریخ آبان ماه 1377 این جمله آورده شده است: در ساختار جدید رشته معماری که به صورت کارشناسی ارشد ناپیوسته درآمده است ؛ سطح کارشناسی به تربیت معمارانی با کارایی عمومی حرفه ای اختصاص دارد. ( مشخصات کلی برنامه و سرفصل دروس کارشناسی مهندسی معماری ، مصوب 24/8/1377 ) از محتوای این جملات و برنامه درسی رشته معماری این طور برمی آید که گرایش به رویکرد ابزاری در دستور کار بوده است . اما باید دید که آیا نیازهای امروز جامعه در برنامه درسی و آموزش مهارت های دانشکده های معماری نیز لحاظ شده است؟ نیازهای جامعه را می توان از فوریت های ذکرشده حوزه معماری در برنامه توسعه چهارم و پنجم کشور دریافت . بخشی از این نیازها بر اساس آنچه در برنامه های 4 و5 آمده است عبارت اند از : ;مقاوم سازی ساختمان ها و مسکن شهری و روستایی در برابر زلزله . شورای عالی شهرسازی و معماری موظف به تدوین و ترویج الگوهای معماری و شهرسازی اسلامی- ایرانی است . هویت بخشی سیمای شهری و روستایی . ساماندهی بافت های حاشیه ای در شهرهای کشور و موارد دیگر . . . به نظر می رسد نیاز جامعه تلفیقی از رویکرد ابزاری و غیر ابزاری است . حال آنکه برنامه های طراحی شده در آموزش معماری بعضاً با نیازهای غیر ابزاری روز کشور و دنیای واقعی بیرون دانشگاه ارتباط چندانی ندارد . شاید ازاین روست که شاهد قوام نگرفتن هویت بخشی و نبود الگوهای معماری اسلامی- ایرانی در فضای ملموس جامعه هستیم .
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :