خروج از بحران تاراج شهر چگونه؟
در این روزها موضوعی که تیتر اول و حتی اکثر مطالب روزنامه ها و جراید کشور را به خود اختصاص داده است بحث داغ انتخابات 29 اردیبهشت ماه ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستاست. در عرصه صنعت ساختمان هم مهندسان، پیمانکاران، مشاوران املاک، کاردان ها، سازندگان و ... یا خودشان کاندیدای شورای شهر شده اند و یا به نوعی از حامیان کسانی که کاندیدا شده اند، هستند. فراتر از این دو، فعالان ساختمانی در کنار سایر اقشار جامعه خود را برای انتخاب رئیس جمهور موردنظرشان در دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری و پنجمین انتخابات شوراهای شهر نیز آماده می کنند. اصل ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تأکید می کند: در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکا آراء عمومی اداره شود ، از راه انتخابات،انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر این ها ، یا از راه همه پرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون معین می گردد. بنابراین اصل، برگزاری انتخابات و انتخاب نماینده چه برای مجلس شورای اسلامی، چه مجلس خبرگان، چه رئیس جمهور و چه شورای شهر و روستا، نزدیک به چهار دهه است که در نظام حاکمیتی جمهوری اسلامی ایران تجربه می شود و از این لحاظ باید گفت کاری مسبوق به سابقه بوده و اتفاق جدیدی صورت نمی گیرد، اما آنچه مهم است دستاوردها و خروجی هرکدام از انتخابات به این معنی است که آیا انتخاب شوندگان پس از انتخاب شدنشان، توانسته اند آن توقعی را که مردم از آن ها داشتند برآورده کنند یا نه هنوز توقعات سیری ناپذیر خودشان برآورده نشده است؟ ازآنجایی که پاسخ دادن به این پرسش کلان، از حوصله یک متن در چند ستون خارج است در این نوشتار سعی می شود تنها به بررسی کیفیت و خروجی یک وجه از وجوه چهارگانه انتخاباتی- که همان انتخابات شورای شهر باشد- آن هم از منظر فعالان ساختمانی پرداخته شود. پس سؤال را این گونه طرح می کنیم که آیا مردم به طور عام و فعالان ساختمانی اعم از مهندسان، پیمانکاران، مشاوران املاک، کاردان ها، سازندگان، و ... به طور خاص از خروجی شوراهای انتخاب شده در ادوار گذشته مبنی بر اداره و ساماندهی شهر سالم و مورد انتظار شهروندان رضایت خاطر دارند یا نه ؟ به تعبیر دیگر آیا توقع شهروندی مردم همراه با فعالان ساختمانی به عنوان شهروندان ساکن در شهرهای بزرگ و کوچک از شوراهایی که در ادوار قبلی انتخاب کرده بودند، برآورده شده است یا نه؟ یا آیا شوراهایی که تاکنون بر صندلی پارلمان شهری تکیه زده بودند توانسته اند کار شهر و شهروندان را بسامان کنند و پیش ببرند یا نه و گوش شیطان کر- خود شورا نه تنها باری از دوش شهروندان برنداشته بلکه باری نیز بر آن ها نهاده است؟ در نگاه اول و با مشاهده استقبال و حضور فعالان ساختمانی اعم از مهندسان، پیمانکاران، مشاوران املاک، کاردان ها، سازندگان و ... در لیست کاندیداهای شورای شهر این گونه می توان حدس زد که حداقل انتظارات و توقعات این بخش از شهروندان از شوراهای انتخاب شده ادوار گذشته برآورده نشده است و به همین خاطر خود فعالان ساختمانی در پنجمین دوره انتخابات شورای شهر و روستا هم زمان با انتخابات ریاست جمهوری با حضور در صحنه انتخابات شورای شهر به عنوان کاندیدا خواسته اند مستقیم وارد کارزار انتخاباتی شوند تا بلکه با راه یابی به پارلمان شهر بتوانند طرح و برنامه های مهندسی شده شان را در راستای سازندگی و آبادانی شهر به کارگیرند. اما پیش از اشاره به رعایت الزامات ورود به شورای شهر کسانی مانند حتی مهندسان یا سایر فعالان ساختمانی که خود را مستحق راه یابی به پارلمان شهر برای برطرف کردن مشکلات شهر و ساختن شهری آباد و درخور و شایسته شهروندان صادق دانسته اند، باید آسیب شناسی شود که علت عدم توفیق شوراهای ادوار قبلی چه بوده است؟ باید روشنگری شود که علت راه یابی افراد ناکارآمد و کسانی که طی حضور یک یا چند دوره ای شان در شورا سرمایه های شهر را حیف ومیل کرده اند چه بوده است؟ اگر یک روی سکه برطرف نشدن مشکلات شهر و شهروندان مخصوصاً در شهرهای کوچک، عدم توانمندی و بی تعهدی راه یافتگان به شورا باشد روی دیگر آن حتماً اعتماد از روی صداقت مردمی است که به امید تغییر و بهبود اوضاع شهر صادقانه به شوراها رأی داده اند ولی متأسفانه شوراهای بی خبر از تعهد و تخصص نه تنها به آرای از سر صدق و صفای رأی دهندگان اعتنایی نکرده اند بلکه تا توانسته اند هم خود اموال شهروندان در شورا و شهرداری را به تاراج برده اند و هم برای چوب حراج زدن به بیت المال شهر با برخی از شهرداران شهر فروش همکاری و همراهی کرده اند. مگر نه این است که اهم نفس ایجاد شورا، به خاطر نظارت بر مدیریت شهر و روستا و جلوگیری از حیف ومیل های ناآگاهانه و غیر کارشناسی در اداره کردن شهر بوده است؟ اما اکنون پس از گذشت چهار دوره حضور شورا در مسند نظارت بر مدیریت و حساب وکتاب شهر چه شده است که مردم - اگر نگوییم شاهد بدتر شدن اوضاع شهر هستند- شاهد بهتر شدن اکثر شهرهای دارای شورای شهر نیستند؟ شاهد مثال این گونه ناهماهنگی ها بین پارلمان و مدیریت شهری انحلال شورای شهر یا بازداشت و دستگیر شدن اعضای شورا و شهردار در برخی از حتی کلان شهرها بوده است! اما برای خروج از بحران سوءاستفاده از انتخاب از روی صداقت شهروندان که منجر به تاراج شهر با همدستی شورا و شهردار می شود چه باید کرد تا بحران های با شدت بیشتر دیگری را برای شهر و شهروندان در پی نداشته باشد؟ برای پاسخ منصفانه، مردم مدارانه و دارای اعتبار کارشناسی به خصوص از نوع شهرسازانه از منظر کارشناسان شهری به این سؤال، منتظر دریافت نقطه نظرات این عزیزان مخصوصاً شهروندانی می نشینیم که در مراجعه به شهرداری یا شورا پیِ این دو نهاد به تنشان مالیده شده و مورد تفقد این دو نهاد مردمی قرارگرفته اند. قادر نصیری ترزنق
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :