menu
جستجو
ورود

ثبت آگهی رایگان

ناتوانی دولت ها در مهار حاشیه نشینی

گروه ساخت وساز: حاشیه نشینی پدیده ای همزاد شهرنشینی و گره خورده در مدرنیته است. سرنوشت محتوم بزرگ شدن شهرها و مهاجرت گسترده به کانون های اقتصادی و اجتماعی پدیده ای است که بیش و کم در تمام شهرهای بزرگ دنیا در یک مقطع زمانی دیده شده و می شود. تهران، لندن، استانبول یا بمبئی فرقی ندارد. نکته مهم چگونگی برخورد با آن است. گفته می شود حدود هشت میلیون از جمعیت کشور حاشیه نشین هستند و این امر باعث می شود که حاشیه نشینی در کشور را یک مشکل ملی بدانیم. معضلی که همه اقشار را درگیر می کند، مشکلات بسیاری را همراه با خود دارد و امنیت کشور را به خطر می اندازد. چیستی و چرایی حاشیه نشینی لازم است نخست تعریفی از حاشیه و حاشیه نشینی ارائه دهیم تا بدانیم که درباره چه چیزی سخن می گوییم. این واژه ارجاع به وضعیت کسانی دارد که در شهر اسکان دارند ولی نتوانسته اند در نظام اقتصادی و اجتماعی شهری جذب شوند. اینان قشر فقیری هستند که ازنظر امکانات زندگی و خدمات شهری در وضعیت نامطلوبی به سر می برند. حاشیه، کلیه کسانی که از وضعیت تولیدی گذشته خود بیرون آمده و به صورت نیروی انسانی مازاد در شهرها اسکان دارند را شامل می شوند. کارشناسان معتقدند به دلیل کنار گذاشته شدن از شهر و نگاه غیررسمی مسئولان به این مناطق، حاشیه نشینی فرهنگ مخصوص به خود را پدید آورده است. فرهنگی جزیره ای و بی اعتنا به شهر و گاه حتی در تعارض با آن. این فرهنگ که بازتاب زندگی فراموش شدگان است ، معمولاً بانام فرهنگِ فقر شناخته می شود و منافع مشترک حاشیه نشینان را به هم پیوند داده و الگوهای اجتماعی- فرهنگیِ مشترکی بر آن ها حکم فرما است. پژوهشگران سه مرحله برای تشکیل حاشیه ها برشمرده اند: مرحله نخست اراضی غیرقانونی تفکیک شده به متقاضیانی که اقشار کم درآمد کلان شهرها هستند، فروخته می شود. در مرحله دوم به موازات تصرف و جایگاه عینی سکونتگاه، از کلان شهر و سایر مناطق به آنجا نقل مکان می کنند. در این مرحله حاشیه ها رشد شتابانی به خود می گیرند. در مرحله سوم به دلایل داخلی و خارجی چون طرح های شهرداری ها، این مناطق به رسمیت شناخته می شوند و حتی در تداوم تحرک جمعیت، مهاجر فرستی نیز آغاز می شود. به همین دلیل حاشیه نشینی مفهومی گذرا دارد و حاشیه نشینان در آینده می توانند از زیر بار آن درآیند. اکثر پژوهشگران تضاد مرکز، پیرامون یا شهر-روستا را دلیل اصلی مهاجرت و حاشیه نشینی دانسته اند. فقر و بی کاری روستاها و شهرهای کوچک در مقابل جلوه و کشش شهرهای بزرگ به مهاجرت گسترده می انجامد که فرجام محتوم آن حاشیه نشینی است. چراکه قشر مهاجر عموماً از سطح توانایی پایینی برخوردار بودند و نمی توانند جذب اقتصاد شهر شوند. پژوهشگر آلمانی، شوماخر، در این مورد گفته است که بیکاران روستایی به بیکاران شهری تبدیل می شوند. این رویکرد در پژوهشگران ایرانی نیز دیده می شود. هرچند بسیاری از حاشیه نشینان منشأ روستایی دارند اما به ویژه در سال های اخیر به دلیل کمبود مسکن و گرانی غیرمتعارف آن ، شهرنشینانی که در مناطق رسمی ساکن بودند نیز به جمعیت حاشیه نشین اضافه شدند. مدیریت شهری و مسکن ، دخیل حاشیه نشینی به گفته کمال اطهاری - جامعه شناس، سیاست های مدیریت شهری و مسکن هم در ایجاد قشر حاشیه نشین دخیل بوده اند. این سیاست ها که از زمان پهلوی شروع شدند بااینکه اقشار متوسط را کانون توجه خود قراردادند اما درنهایت به رشد قشر پایین و فقیر جامعه منجر شد. گسترش شکاف طبقاتی و نبود یک برنامه جامع برای اقشار ضعیف و فقیر باعث دامن زدن به حاشیه نشینی شده است. بررسی نحوه سکونت در مجموعه پیرامونی شهر تهران در دهه های اخیر نشان می دهد که برخلاف کشورهای توسعه یافته، به جای اقشار متوسط، این گروه های کم درآمد هستند که رشد زیادی را از خود نشان داده اند. این گروه ها شهر را به دلیل بالا بودن هزینه مسکن ترک کرده و به ناگزیر در مناطق حاشیه ای ساکن می شوند. حاشیه نشینی در کلان شهر تهران بیشتر پژوهشگران دهه 40 شمسی و اصلاحات ارضی را دلیل مهاجرت گسترده و به تبع آن حاشیه نشینی در ایران می دانند. رونق شهرها درنتیجه درآمد بالای نفت و بیکاری روستائیانی که صاحب نسق نبودند و درنتیجه اصلاحات ارضی، زمینی به آن ها نرسیده بود، دلیل اصلی مهاجرت گسترده در این دوره اند. در همین سال هاست که طرح جامع شهری تهران ریخته می شود اما نمی تواند برای بسیاری از کم درآمدها قواعدی طراحی کند. حاشیه نشینی در دوره پهلوی اول آغاز شد و پس از انقلاب حلبی آبادهای اطراف تهران همچنان گسترده تر شدند، خلأ قدرت و فضای انقلابی بر مهاجرت های گسترده دامن زد و درنتیجه آن تصرف غیرقانونی زمین ها و هزاران خانه ای بود که به صورت آجری یا گلی در اطراف تهران ساخته شد. محله های زیادی در اطراف تهران ایجاد شد و شهرک های غیرقانونی و بی قاعده ای به وجود آمد. واکنش دولت هایِ اول انقلاب در برابر این موج، غافلگیرکننده بود. به ویژه اینکه شعارهای انقلابی در موردحمایت از مستضعفان اجازه برخورد به دولت را نمی داد. در دوران سازندگی و اصلاحات اما این شعارها جای خود را به گفتمان توسعه و پیشرفت داد که تهیدستان شهری و حاشیه نشینان جایی در این گفتمان پیدا نمی کردند. دولت نهم و دهم با شعار عدالت خواهی و حمایت از توده مردم اختیار قوه مجریه را در اختیار گرفت و با استراتژی سهام عدالت و ساخت مسکن مهر سعی کرد بخشی از شعارهای خود را محقق سازد اما چندان موفق نبود . در تمام این هشت سال ،حاشیه نشینی در تهران و دیگر شهرهای بزرگ ،روندی صعودی داشت. این روند در دولت یازدهم هم کماکان ادامه داشته و دارد. حتی وزارت راه و شهرسازی که نوسازی بافت فرسوده و ساماندهی حاشیه نشینی را مأموریت اصلی خود قرارداد، عملا اقدام چشمگیری در این زمینه انجام نداد. بنابراین دولت های پس از جنگ باوجود شعارها و طرح هایی که روی کاغذ هم مقبول و هم علمی می نماید، نتوانستند جلوی آن را بگیرند. وجود ساخت وسازهای غیرقانونی در شهرهای اطراف تهران مانند ورامین، قرچک، پیشوا و اسلامشهر نشانه آن است که جمعیت روستایی یا فقیرِ دیگر شهرها هنوز تهران را جایی بهتر برای فرار از گردونه فقر خود می دانند و به امید آینده ای بهتر روانه کلان شهر تهران می شوند. آخر سخن چه باید کرد؟ به این سؤال می توان از مناظر متعدد نگریست. اول آنکه نگریستن به پدیده حاشیه نشینی نگاه جامع و همه جانبه ای را طلب می کند. حاشیه نشینی معضلی اقتصادی-اجتماعی است و راه حل آن هم باید تمام سویه های اجتماعی و اقتصادی این پدیده را شامل شود. تجدیدنظر در سیاست های برنامه ریزی شهرسازی و مسکن به گونه ای که برای اقشار فقیر شهری اندیشه ای شده باشد، از نکات مهم است. سیاست های اقتصادی می تواند جلوی مهاجرت بی رویه به تهران را بگیرد ولی برای کسانی که توان جذب شدن در اقتصاد شهری را دارند باید فضا آماده باشد. نگاه به حاشیه نشینان چون کسانی بی بهره از توانایی و چون باری برای شهر بایستی تغییر کند. تنها در این صورت است که می توان این قشر با دولت و شهرداری در سیاست های احتمالاً درستی که دارند همراه خواهند شد. احقاق حقوق مدنی شهروندان و احترام به هویت آن ها به همگرایی انسجامِ بیرونی حاشیه نشینان با دیگر شهروندان خواهد انجامید. تنها راه حل معضل حاشیه نشینان تغییر نگاه سیاست گذاران و تفکیک نکردن شهروندان به حاشیه ای و غیر حاشیه ای است. در کنار تغییر این نگاه مدیریتی پرداختن به اقتصاد محلات و مناطق، اصلی اساسی است. مثلاً زمانی جنوب شهر تهران ازنظر تاریخی مرکز انبارهای بزرگ بوده است؛ هم اکنون نیز صنایع بزرگی در جنوب شهر قرار دارد و این وجه تاریخی می تواند به یاری هویت منطقه ای جنوب شهر تهران بیاید تا مناطقی با هویت قشر کارگر به وجود آید.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 9651

فهرست مطالب شماره 9651

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

دیدگاه خوانندگان :


دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید

صفحه اصلی خانه
×