menu
جستجو
ورود

ثبت آگهی رایگان

گران سازی تهران به چه معناست؟

حسین مرعشی در حاشیه جلسه شورای شهر گفت: برای اینکه محیطی برای زندگی و هوایی برای تنفس باقی بماند، باید شرایط زندگی در تهران به نسبت سایر کلان شهرها ازجمله اصفهان و مشهد گران شود تا از این طریق جلوی مهاجرت به تهران گرفته شود. درک بی مایه و کوچه بازاری از دلایل مهاجرت به تهران و راه حل های بی مایه تر در این مورد صرفاً ناشی از تصور غلط فردی یا اشتباه محاسباتی شخصی نیست. این جمله دقیقاً دارای سویه هایی گفتمانی است و پرده از نوع نگرش کسانی برمی دارد که موضع های نهادهای قدرت را پرکرده اند. تهران همین حالا هم گران ترین شهر ایران است. تهران همچنین هشتمین شهر گران خاورمیانه است. به همین دلیل معلوم نیست قرار است تهران نسبت به چه چیزی گران تر بشود که جلوی مهاجرت را به خودش بگیرد. اگر گرانی یک شهر نسبت به شهر دیگر می توانست عاملی برای جلوگیری از مهاجرت باشد، تابه حال مهاجرت به تهران متوقف شده بود. مهاجرت به تهران هم مربوط به تمرکز امکانات، فرصت ها و بازارهای متمرکز یعنی جایی مناسب برای نیروی کار شهرهای کوچک تر است و هم مربوط به خالی شدن شهرهای دیگر از فرصت ها و بیکاری فزاینده و نبود بازارهای بزرگ و متمرکز. البته خیلی از عوامل فرهنگی و اجتماعی را هم باید اضافه کرد که البته همین ها در مهاجرت به مراکز استان ها هم اثرگذار هستند. او از گرانیِ چه چیزِ شهر حرف می زند؟ یا درواقع اگر بخواهیم تهران را به شهری گران تر از این که هست، تبدیل کنیم، چه باید بکنیم؟ این هایی پرسش هایی هستند که پاسخشان درید قدرت نیروهایی فراتر از شورای شهر و شهرداری است اما کم وبیش نشانه هایی که از دولت و نهادهای کارفرمایی دیده می شود، مؤید این است که آن ها هم همین سیاست را در پیش گرفته اند. اکنون که شهرداری، شورای شهر، دولت و نهادهای کارفرمایی دست کم در برابر نیروهای متعارض خود، همسو شده اند، می توان انتظار داشت که چنین سیاستی، ظهوری پررنگ تر داشته باشد. درواقع مرعشی پیامدهای دودسته از سیاست ها را لحاظ کرده است که از گران سازی حرف می زند: اول سیاست های شهری ای که با آغاز به کار شهرداریِ نجفی و شورای شهر امید ورزان بر شهر تهران اعمال خواهند شد و دوم سیاست های اقتصادی سیاسی دولتی که در سطحی ملی اعمال می شوند و آن ها هم تا اینجا آشکارشده است که پیامدی جز گران سازی زندگی ندارند. این، نکته ای مهم است که جدا از سیاست هایی که مستقیماً بر شهر تهران اعمال شده و می شوند، سیاست های اقتصادی سیاسی دولتی که در سطح ملی عمل می کنند، هم گرایش به همین گران سازی دارند. گران سازی به چه معناست؟ چگونه می توان هزینه زندگی در تهران را از این حد که هست بالاتر برد؟ از راه گران کردن مسکن نمی توان چنین کرد چراکه به دلیل اشباع بازار و رسیدن قیمت ها به سقف محتملشان از یک سو و ناتوانی روزافزون خریداران و اجاره نشینان از سوی دیگر، همین حالا بازار مسکن در رکودی فزاینده غوطه می خورد. از راه گران کردن مایحتاج زندگی نمی شود چراکه پیامدهای تورمی آن عملاً به فاجعه ای بسیار بدتر از دوران احمدی نژاد می انجامد و همچنین رکود تورمی کنونی را عمیق تر و گسترده تر می کند. جدا از این، به دلیل گسترش پیامدهای چنین سیاستی به دیگر استان ها عملاً وضع بد کنونی به آن ها هم سرایت می کند و صرفاً وضع کنونی تثبیت می شود. از راه گران تر کردن امکانات شهری تهران نمی شود چراکه این ها سهمی ناچیز در دخل وخرج خانوار دارند و تأثیری چندانی روی گران سازی مهاجرت انگیز نمی گذارند. اگر هر بخشی از گستره هایی را که به شکلی ممکن است گران ترشدن شان به گران سازی زندگی در تهران بینجامد، بررسی کنید، به این نتیجه می رسید که پیش تر به اندازه ی کافی گران شده است و دیگر جایی برای گران ترشدن ندارد. تشدید مخاطره زندگی در تهران زندگی کلان شهری در تهران با همه اضطراب ویرانگر و آلودگی های متنوع مرگبارش، با فشارهای دوچندان تورمی و بیکاری فزاینده و رقابت نفس گیر برای به چنگ آوردن و حفظ یک موقعیت نیم بند شغلی و هزارویک شب مسئله آشنا و ناآشنای آن، به شدت مخاطره آمیز و فرساینده است؛ اما مخاطره آمیزی یک ویژگی جالب دارد و آن این است که می توان آن را بیشتر و تشدید کرد بی آنکه پیامدهای مستقیم و فوری اقتصادی و اجتماعی داشته باشد. بالا رفتن قیمت برنج صدای همه را درمی آورد اما فشار رقابتی بر نیروی کار ممکن است و می تواند با انواع گفتمان های سرمایه دارانه توجیه شود و دست کم احساس ناخوشایند پی آیند آن از بین رود. به همین دلیل مخاطره زندگی درجایی را می توان خیلی بیشتر از قیمت مسکن یا امکانات شهری بالا برد و با پیامدهای اسف بار آن روبه رو نشد. این بالا بردن مخاطره زندگی در تهران بر همه لایه های اجتماعی به یکسان اعمال نمی شود و همه ی آن ها به یک شکل با آن روبه رو نمی شوند. بدون شک، قشرهای محروم تر و فقیرتر به شکلی شدیدتر با این مخاطره آمیزی مواجه می شوند. کارگران ـ از همه نوع آن ـ بیش از لایه های ازنظر اقتصادی داراتر، بالا رفتن مخاطره زندگی در تهران را حس می کنند و اگر دست به مهاجرت از تهران نزنند، صرفاً بیشتر و بیشتر از امکانات واقعی زندگی محروم و به حاشیه رانده می شوند. در اینجا یک سؤال پیش می آید: وقتی همه راه های گران سازی شرایط زندگی بسته است، چگونه می توان مخاطره زندگی در تهران را افزایش داد؟ ارزان سازی با توجه به روندهای اقتصادی سیاسی فعلی در تهران اگر چیزی گران نشود، بدون شک نمی توان چیزی را ارزان کرد اما یک چیز می ماند که امکان ارزان سازی اش وجود دارد: نیروی کار. تنها چیزی که می توان با لطایف الحیلی ارزان کرد که ازقضا همه رَسته های کارفرمایی در ایران در آن مهارت و خلاقیت فوق العاده ای از خود نشان می دهند، ارزان سازی نیروی کار است، چیزی که پیامدهای آن، با ضروری ترین اقتضائات و منافع کارفرمایان خصوصی و خصولتی همخوان است. تنها در صورتی می توان آن پاره گفتار مرعشی را دارای معنا فرض کرد که پیش فرض ارزان سازی نیروی کار را در خود داشته باشد چراکه دقیقاً به همان پیامدهایی می انجامد که گران سازی شرایط زندگی به بار خواهد آورد: حاشیه ای ترشدن نیروی کار، بالا رفتن مخاطره و ریسک زندگی در تهران برای لایه های محروم تر اجتماعی. مرعشی ها فکر می کنند که چنین اوضاعی به مهاجرت از تهران می انجامد و بعد از مهاجرت این اضافی ها، پایتخت گلستان می شود. فرض کنید تهران به این دو معنا (مخاطره آمیزترشدن شرایط زندگی در تهران و ارزان سازی فزاینده نیروی کار تا بالاترین حد ممکن) گران شود و فرض کنید که این دو عامل بدون تداخل هیچ سازوکار دیگری به مهاجرت عده ای از تهران بینجامد، فکر می کنید چه کسانی از تهران مهاجرت خواهند کرد؟ بدون شک، محروم ترین بخش ها یعنی همه آن نیروی کاری که تهران از قِبَلِ دست، پا، چشم و مغز آن ها یعنی دقیقاً از قِبَلِ توان کار شان، حیات اقتصادی و اجتماعی اش تداوم یافته است. تهران صرفاً تبدیل به شهر مدیران و کارفرمایان می شود.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 9653

فهرست مطالب شماره 9653

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

دیدگاه خوانندگان :


دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید

صفحه اصلی خانه
×