معماری ایرانی دارای ویژگی هایی است که در مقایسه با معماری کشورهای دیگر جهان از ارزشی بخصوص برخوردار است.
ویژگی هایی چون طراحی مناسب، محاسبات دقیق، فرم درست پوشش، رعایت مسائل فنی و علمی در ساختمان، ایوان های رفیع، ستون های بلند و بالاخره تزئینات گوناگون که هریک در عین سادگی معرف شکوه معماری ایران است.
درونگرایی
یکی از باورهای مردم ایران زندگی شخصی و حرمت آن بوده که این امر به گونه ای معماری ایران را درون گرا ساخته است. معماران ایرانی با سامان دهی اندام های ساختمان در گرداگرد یک یا چند میان سرا، ساختمان را از جهان بیرون جدا می کردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند می داد. خانه های درونگرا در اقلیم گرم و خشک، همچون بهشتی در دل کویر هستند، فضای درونگرا مانند آغوش گرم بسته است واز هر سو رو به درون دارد.بخش بیرونی ساختمانی، آذین های بیشتری نسبت به اندرونی داشت. معماران حتی در ساختمان های برونگرا مانند کوشک میان باغ ها، نیز درونگرایی را پاس می داشتند.
کوشک ها ساختمانهایی برونگرا بودند که گرداگرد آنها باز بود. بیشتر خانه های غربی یا شرق آسیا چنین هستند..ویژگی معماری غیرقابل انکار آثار و ابنیه ای مانند خانه، مسجد، مدرسه، کاروانسرا، حمام و غیره مربوط به خصوصیت درون گرایانه آن است که ریشه ای عمیق در مبانی و اصول اجتماعی -فلسفی این سرزمین دارد.
درون گرایی در جستجوی حفظ حریم محیطی است که در آن شرایط کالبدی با پشتوانه تفکر، تعمق و عبادت به منظور رسیدن به اصل خویش و یافتن آرامش خاطر، به نظمی موزون و متعالی رسیده است.
بر اساس تفکر شرقی و در سرزمینهای اسلامی؛ جوهر فضا در باطن است و حیاط درونی، به وجود آورنده اساس فضا است.
پرهیز از بیهودگی
در معماری ایران تلاش می شده کار بیهوده در ساختمان سازی نکنند و از اسراف پرهیز می کردند. این اصل هم پیش از اسلام و هم پس از آن مراعات می شده است. در قرآن آمده «مؤمنان، آنانکه از بیهودگی روی گردانند».
در زیگورات چغازنبیل از 1250 پیش از میلاد، می توان کاربرد کاشی را دید. در این ساختمان، اِزاره دیوارهایش را با کاشی آبی طراحی کردند. چون هنگام رفت و آمد مردم، برخورد به پای دیوار بیشتر بوده است، و چون خشت در برابر باران آسیب می دیده، نمای ساختمان را با آجر پوشانده اند.
همچنین از کاشی هایی با نقش و نگارهای اسلیمی در طراحی گنبدها استفاده می کردند. کاشی عمر زیادی ندارد و پس از زمانی از جا کنده شده و فرو می ریزد، به ویژه اگر بنا در اقلیم سردسیر باشد.
مردم محوری
مردم محوری به معنای رعایت تناسب میان اندام های ساختمانی با اندام های انسان و توجه به نیازهای او در کار ساختمان سازی است.
در ایران هم مثل مکان های دیگر، معماری هنری وابسته به زندگی بشر است.
پهنای اتاق خواب به اندازه یک بستر است و بلندی طاقچه به اندازه ای است که نشسته و ایستاده به آسانی در دسترس باشد و از طرفی تالار که مخصوص مهمان است به اندازه ای پهناور بوده که شایسته پذیرایی باشد.
خودبسندگی
معماران ایرانی تلاش می کردند ساخت مواد و مصالح مورد نیاز خود را از نزدیک ترین مکان به دست می آوردند و چنان ساختمان می ساختند که نیازمند به ساختمایه جاهای دیگر نباشد و «خودبسنده» باشند.
بدین گونه کار ساخت با شتاب بیشتری انجام می شده و ساختمان با طبیعت پیرامون خود «سازگارتر» درمی آمده است و هنگام نوسازی آن نیز همیشه ساختمایه آن در دسترس بوده است.
برای نمونه در ساخت تخت جمشید بهترین سنگ از معدن های نزدیک بدست می آورند و با ارابه های چوبی به تخت جمشید حمل می شده است.
مصالح شناسی
"نیارش " عبارت است از شناخت کمیت و کیفیت نیروی مصالح ساختمانی و در معماری گذشته ایران بسیار به کار می رفته است. نیارش به دانش ایستایی، فن ساختمان و ساختمایه (مواد و مصالح شناسی )گفته می شده است.
معماران گذشته به نیارش ساختمان بسیار توجه می کردند و آنرا از زیبایی جدا نمی دانستند.
«پیمون»، اندازه های خرد و یکسانی بود که در هرجا در خور نیازی که بدان بود به کار گرفته می شد.
پیروی از پیمون هرگونه نگرانی معمار را درباره نااستواری یا نازیبایی ساختمان از میان می برده، چنان که یک گِلکار نه چندان چیره دست در روستایی دور افتاده می توانست با به کار بردن آن، پوشش گنبدی را به همان گونه انجام دهد که معمار کار آزموده.