معماری مخدر روح
معمارانی که به خلاقیت و نوآوری شهره شده اند با تلاش سخت و پیگیر و حمایت رسانه های معماری و سرمایه گذاران خاص می کوشند با رخوت و بی سلیقگی فراگیر در عرصه ساخت وساز که نتیجه تسخیر این عرصه توسط بساز و بفروش ها و تبدیل خانه به ملک و سرمایه است، مقابله کنند غافل از آنکه خود نیز مانند آنان هدف اصلی معماری که پاسخگویی به نهاد بشری است را فراموش کرده اند . در واقع در عرصه سهم خواهی بازار املاک دعوا بر سر جسد معماری است نه حقیقت آن
گفتگو با ساناز افتخارزاده معمار و پژوهشگر معماری و تحلیل رفتار متقابل
گروه معماری و دکوراسیون: درحالی که دو جریان اصلی حاکم بر معماری شهر تهران دو رویکرد کاملاً جدا از هم و متفاوت است در نهایت هر دو در یک چیز مهم مشترک هستند و آن عدم توجه به انسان است ! معمارانی که به خلاقیت و نوآوری شهره شده اند با تلاش سخت و پیگیر و حمایت رسانه های معماری و سرمایه گذاران خاص می کوشند با رخوت و بی سلیقگی فراگیر در عرصه ساخت وساز که نتیجه تسخیر این عرصه توسط بساز و بفروش ها و تبدیل خانه به ملک و سرمایه است، مقابله کنند غافل از آنکه خود نیز مانند آنان هدف اصلی معماری که پاسخگویی به نهاد بشری است را فراموش کرده اند . در واقع در عرصه سهم خواهی بازار املاک دعوا بر سر جسد معماری است نه حقیقت آن . به طرز ناباورانه ای کاربران و رسالت واقعی معماری که برآوردن نیاز روانی و جسمانی ساکنان و تأمین حداکثری آسایش و کاربری در بناست به فراموشی سپرده شده وگروهی برای افزایش سود زیربنا و گروهی دیگر برای خلق فرم های عجیب و غیرمنتظره برای خودنمایی از طریق طراحی در رقابت هستند .در باره وضعیت معماری معاصر وتاثیر آن بر روح و روان شهروندان با خانم مهندس افتخارزاده معمار و پژوهشگر گفتگویی انجام داده ایم که می خوانید.
آیا نوع معماری ساختمان ها بر روح و روان انسان تأثیر دارد؟
فرقی نمی کند چه واحدهای تاریک ، بی تناسب و بی اسلوب مهندسان مستخدم بساز و بفروش ها باشد که در نما بزک شده است ، چه فضاهای درهم ریخته و به ظاهر خلاق و مغایر با کاربری معماران مطرح ، در همه آنها که نیازهای درونی شهروندان نادیده گرفته شده است روح انسان رو به تخدیر ، روانش رو به افسردگی و پریشانی و جسمش رو به تحلیل می رود و این چنین معماری با تخریب فرد جامعه را به سوی اضمحلال و فرهنگ را به سوی نابودی می کشاند .
ساخت بناهای بلند در کنار کوچه های باریک شهروندان را از نور و انرژی حیاتی خورشید و زمین محروم می دارد . امتحان این مسئله برای هر کسی ممکن است ؛ یک روز پیاده از یکی از خیابان های زعفرانیه که در اطراف آن ساختمان های بلند ساخته شده، عبور کنید و به احساس خود توجه کنید . روزی گذری بیابید با ساختمان های دو طبقه در اطراف آن و درخت کاری شده ، از میان آن عبور کنید و احساس خود را مقایسه کنید . نهاد انسانی شما هرگز به شما دروغ نمی گوید، تفاوت میان این دو تنها به احساس هجوم ساختمان های بلند و کمبود نور نیست . احساس سرزندگی و نشاطی که عبور از میان یک گذر با بناهای کوتاه دارد به دلیل امکان احساس جریان انرژی حیاتی خورشید و زمین است که برای گذشتگان ما سنگ بنای طراحی معماری بوده و امروز ناشناخته مانده است . وقتی این انرژی حیاتی از انسان گرفته می شود بدنش بیمار و روحش تخدیر می شود . تسلط ساختمان ها بر او احساس تحقیر شدن و نادیده انگاشته شدن را برمی انگیزد و خشم را در سینه اش انباشته می کند . شهروندان در برخورد با چنین شهرسازی به طور ناخودآگاه ترجیح می دهند که اصلاً سر را برای دیدن آنچه تحقیرشان می کند و در نتیجه همه آن بزک کاری های معماران بر نمای ساختمان بالا نیاورند و با سرعت هر چه تمام تر از چنین کوچه هایی عبور کنند اما به هر حال این ابنیه نفرت انگیز تأثیر خود را بر روان انسانی می گذارند . تمام واحدهای شمالی که فقط از شمال نورگیری می کنند و از جهت دیگری دسترسی مستقیم (نه از طریق نورگیر ) به هوای آزاد ندارند، فاقد شرایط یک فضای زیستی واقعی هستند . به طور خلاصه می توان گفت هر فضایی که برای فعالیت روزانه نیاز به روشن کردن چراغ در آن باشد از استاندارد لازم زیستی خارج است به ویژه آنکه در آن از لامپ کم مصرف استفاده شود. وقتی مشاهده می کنیم که همین نورگیرهای ناکافی با فواصل 4 متر و 6 متر توسط سوداگران زیربنا پوشانده یا کوچک می شود یا برای نماسازی بالکن و پیش آمدگی در شمال ساختمان ایجاد می شود یا توسط معماران فرم گرا نورگیر و بالکن به صورت کج یا زیگزاگ اجرا می شود چه فاجعه انسانی در فضا روی می دهد ! از یک سو عدم نورگیری مناسب بر سلامت جسمانی و رشد صحیح مغز ، استخوان ، سیستم عصبی و چشم به خصوص کودکان تأثیر منفی می گذارد و از سوی دیگر روشنایی لامپ های کم مصرف آسیب های جبران ناپذیر بر روان و جسم ساکنان می گذارد . در لامپ های تولید داخل و وارداتی چین مضرترین عامل بخار جیوه است . بر خلاف ادعا تحقیقات مشخص کرده که جیوه تأثیرات نامطلوبی بر بدن می گذارد از جمله تأثیر بر سیستم عصبی و مغز، جلوگیری از رشد مغزی نوزاد، ناهنجاری های مغزی، عقیم شدن و کاهش حافظه.همچنین تماس بیش از حد با عنصر جیوه بر اندام هایی مانند کلیه ها نیز تأثیر می گذارد و منجر به نارسایی تنفسی می شود. لامپ های کم مصرف، اشعه فرابنفش زیادی ساطع می کنند. این پرتو در طولانی مدت سبب سوختگی های خفیف و با شدت بالا، سبب افزایش سرطان می شود. بدین ترتیب هرچقدر بیشتر به جای نور آفتاب یا حتی نور لامپ های تنگستن معمولی از نور لامپ های کم مصرف برای فعالیت به ویژه کار و مطالعه استفاده شود، جسم و روان ما بیشتر در معرض خطا ، فروپاشی و پریشانی قرار می گیرد . تهویه طبیعی نیز از دیگر موارد ضروری برای سلامت و تنفس طبیعی و در نتیجه سلامتی جسمانی و روانی است که در معماری امروز نادیده گرفته می شود و توسط ابزار مکانیکی مختل می گردد .
مناسب ترین حالت نورگیری و تهویه در معماری ما چیست؟
وجود دست کم دو پنجره در دو ضلع متقاطع فضا ضروری است، چنانکه در خانه های قدیمی تر مرسوم بوده است . تهویه مناسب آشپزخانه با توجه به تأثیر دودکشی که در تمام خانه های قدیمی مورد نظر بوده است امروز چنان نادیده گرفته می شود که همواره بوی غذا و هوای نامطلوب از آشپزخانه و سرویس های بهداشتی به فضاهای زیستی خانه و حتی واحدهای مجاور در جریان است .
رنگ فضاها نیز بر روان ساکنان تأثیرگذار است؟
این مسئله به هیچ وجه مورد توجه و مطالعه معماران و سازندگان قرار نگرفته و همواره بر اساس سلایق شخصی یا اطلاعات عمومی و ناقص طراحان یا موجودی بازار انتخاب می شود . عمده رنگ های استفاده شده بر جداره های شهری خاکستری یا سفید و رنگ های مات و اخیراً سیاه است که بسیار زود به دلیل آلودگی چرکین و خاکستری می شود و بر دل مردگی و ملال شهروندان می افزاید . این در حالی است که سیاه و سفید و خاکستری دارای پایین ترین حد اطلاعات برای مغز هستند و از آنها فقط باید برای تعریف زمینه رنگ های دیگر استفاده کرد . بدین ترتیب در واقع رنگ از سطح شهر حذف می شود که خود عامل بسیار مهمی در سرکوبی روانی است . در شهرهای خاکستری و آلوده رنگ های درخشان می توانند نشاط آور و محرک مغز باشند . در فضاهای داخلی، رنگ از مهم ترین عوامل تعیین فضا و تعریف نوع فعالیت و رفتار مورد انتظار در آن است . رنگ هر فضا باید متناسب با نوع رفتار مورد انتظار در آن باشد ، برای مثال رنگ حمام باید متناسب با عمل تطهیر و شستشو، آبی یا رنگ های وابسته به آن باشد یا در آشپزخانه با توجه به عمل اصلی پخت و پز رنگ های گرم مورد استفاده قرار گیرند ، رنگ هایی چون سفید و سبز در این فضا متناقض با نوع رفتار مورد انتظار در فضا هستند و موجب مخدوش شدن الگو و فعالیت مربوطه می گردند . این در حالی است که طراحان داخلی و معماران امروزی به خود اجازه می دهند که این گونه فضاها را صرفاً به منظور نوآوری و خودنمایی به رنگ های دیگر درآورند و بدین ترتیب ضربه سختی به حسن فعالیت و روان کاربران وارد می آورند . استفاده ی سلیقه ای از رنگ در فضاهایی که انسان در ارتباط نزدیک و دایمی با آن است، به هیچ وجه مجاز نیست و چنانچه قادر به تصمیم گیری نیستید بهتر است که از رنگ های ملایم نزدیک به سفید و کرم استفاده کنید . در مشاوره برای انتخاب رنگ فضاها ، معمار باید از شناخت نسبت به تأثیرات واقعی و سمبلیک رنگ ها و قدرت تصمیم گیری برخوردار باشد که بتواند بهترین گزینش را برای بهبود شرایط با توجه به مخاطب خاص خود انجام دهد نه آنکه به خودنمایی بپردازد یا باب میل و درخواست کارفرما عمل نماید .
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :