گزارش پیام ساختمان از پروژه های ساختمانی سطح شهر
خانه خرابی قبل از زلزله
حتی تلویزیون هم در این رابطه تبلیغات می کرد و عنوان می شد به کسانی که ساختمان فرسوده شان را نوسازی کنند، وام تعلق می گیرد.
گروه ساخت و ساز: با توجه به نیاز مبرم جامعه جوان کشور به مسکن، هیچ عاملی نمی تواند ترمز ساختمان سازی را بکشد .از
طرف دیگر به همان اندازه که هزینه می کنید، سود خواهید
برد. این سود های سرشار باعث شده حتی برخی از کسانی که در خارج از ایران
سکونت دارند دلارهایشان را برای ساخت و ساز مشارکتی به کشور روانه کنند. گاهی می بینیم
که فوتبالیست ها هم به سودآوری ساختمان واقف هستند و سرمایه های ناشی از
زندگی ورزشی شان را وارد ساخت و ساز می کنند. در ادامه سلسله گزارش های پیام ساختمان
از پروژه های ساختمانی سطح شهر تهران به سراغ پروژه ای رفته ایم که مالک آن معتقد
است قبل از اینکه زلزله بیاید، خانه خراب شده است.
کودک 10 ساله کارگری می کند
به محض ورود به ساختمان پسر بچه 10 ساله ای را دیدم که مشغول درست کردن ملات بود. طفلک
از بس که جثه اش ریز بود، به سختی بیل را از ملات ماسه - سیمان بیرون می کشید. نزدیک تر رفتم و خدا قوت
گفتم اما صدایی نشنیدم. مجدد گفتم خسته نباشی پسر خوب. این بار سرش را به نشانه سلام
تکان داد. سر صحبت را باز کردم. گفتم که خبرنگارم. شروع به صحبت کرد ولی چیزی از
حرف هایش متوجه نشدم. خودش هم متوجه موضوع شد. با چوب روی ملات
نوشت: «پاکستان». او به همراه برادرش از پاکستان آمده بود تا از کابوس جنگ و ترور دور
باشد. برادرش هم آمد، او تقریبا خوب صحبت می کرد. می گفت: برادرش را با
خود به ایران آورده تا کار کند. خودش روزی 30 هزار تومان می گیرد اما برادر
10 ساله اش روزی 10 هزار تومان حقوق دارد. نگاه کودک 10 ساله بدجور
روی سرم سنگینی می کرد.. برادر بزرگش می گفت ایرانی ها روزی 40 هزار تومان می گیرند اما به من
30 تومان می دهند ولی باز خدا را شکر گزاریم.
مثنوی هفتاد من کاغذ
سراغ مالک ساختمان را گرفتم. پیرمردی بود
که به سختی از پله ها پایین می آمد. انگار دنبال گوشی برای حرف هایش می گشت.نزدیک که آمد
سر صحبت را باز کرد:« هر کسی را می بینم به او سفارش می کنم که سراغ ساختمان سازی برای خودش نرود»
چراییش را از او پرسیدم که پاسخ داد: اگر بخواهم تمام ماجرا را برایتان بگویم مثنوی
هفتاد من کاغذ می شود. مالک افزود: ساختمان من قدمتی در حدود 40 سال داشت اما
خوشبختانه مشکلی ما را تهدید نمی کرد و هنوز روپا بود. تبلیغات دولت در رابطه با بافت های
ناپایدار و فرسوده آنقدر شدت گرفت تا توسط اهالی خانه مجاب شدم ساختمان را تخریب و
نوسازی کنم.
امیدی که ناامید شد
پیرمرد ادامه داد: حتی تلویزیون هم در این
رابطه تبلیغات می کرد و عنوان می شد به کسانی که ساختمان فرسوده شان را نوسازی کنند،
وام تعلق می گیرد. به تحریک بچه ها در نهایت ساختمان
خودم و دو همسایه دیگر که آنها هم به مانند من گول خوردند، را تخریب کردیم اما هر چه
دنبال وام دویدیم بی فایده بود. در واقع قبل از اینکه زلزله بیاید، خودم را خانه خراب
کردم. تازه به عالم و آدم، دوست و آشنا و بیگانه و هر نهادی که به ساختمان سازی مربوط شود،
پول دادم و تازه زمانی که نوبت به ساخت رسید، پولی ته جیبم نماند. الان حدود دو سال
است که زور می زنم و هنوز ساختمان نیمه کاره است و اگر همین وضعیت ادامه
داشته باشد، چاره ای جز فروش ساختمان نیمه کاره ندارم.
وی با بیان اینکه اصلا نمی شود به گفته ها اعتماد
کرد، گفت: تنها اظهار نظر هایی قطعی هستند که منجر به کسب درآمد برای برخی نهاد ها می شوند. طرح هایی که با محوریت
خدمت رسانی به مردم اعلام می شود سرنوشتشان با
کرام الکاتبین است. نباید با طناب پوسیده برخی مسئولان داخل چاه بروید. به نظر من هر
مسئولی که برای سازمان ها هزینه بتراشد و به مردم خدمت کند، دوران مسئولیتش دوام
نخواهد داشت.
متن کامل این گزارش در نشریه شماره 197 پیام ساختمان به چاپ
می رسد.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :