معماری به مثابه جاذبه گردشگری
کاربرد خصیصه موزه معماری برای شهر را پیش تر در مورد شهرهای اروپایی قدیمی دارای مرکز شهری مربوط به دوران رنسانس و یا پیش از آن در قرون وسطی به کار می بردند، شهرهایی مانند بارسلونا، وین، بوداپست، پراگ و لایپزیک ، اما موزه بودن تهران از قیاسی دیگر است.
شهر
تهران دگرگونی های بسیاری از سرگذرانده است، از آن زمانی که یاقوت حموی نخستین
گزارش را از این شهر نوشت تا زمانی که هسته مرکزی شهر ایجاد شد و خیابان های عریض
و طویل احداث گردید مکانی بوده است برای تجارب تازه ای در شهرسازی و معماری که
همگی نیز توفیق نیافتند اما مجموعه ای نه چندان خوشایند از معماری ها را خلق کرده
است.
بخشی
از ظرفیت گردشگری تهران ویژه همین خصلت ناهمگن شهر است که امکان وضع ترکیبی به نام
«تهران گردی» را ممکن کرده است. شهری که خیابان های لاله زار و میدان توپخانه
تجربه حضور پیاده در فضای شهری را عینیت بخشیده و طرح های مدرن برای تپه های عباس آباد
محصور در اتوبان های مدرس، چمران، همت و حکیم را به مانند کلانشهرهای گسترده
آمریکا محقق کرده است. شهری که باپیاده روی از جنوب قاجاری به خیابان های جمهوری
ناشی از پر شدن خندق های در دوران پهلوی اول می رسیم تا برج آزادی نماد ورود ایران
به عصر پیشرفت و برج میلاد و شهری که اینک شهرهای حاشیه ای اطراف را در اختیار خود
قرار داده است.
از
جنوب خیابان ولیعصر در میدان راه آهن تا شمال آن در میدان تجریش را اگر قدم بزنید گویی تاریخ 200 ساله ایران را یک بار
مرور کرده اید. در منیریه، امیریه و
بازار، سبک معماری
تهران با آجر و تزئینات اواخر قاجار و سقف های شیروانی دیده می شود. در خیابان های
جمهوری و انقلاب معماری
مدرن اولیه ما
را به فضای اجتماعی و فرهنگی آن دوران می برد. معماری خیابان طالقانی یادآور سال های دهه 1330و
1340 است؛
خیابان های
کریم خان،
شهید مطهری
(تخت طاووس) و
شهید بهشتی (عباس آباد) نمایشگاه معماری های جدیدتری است
که سبک هایی
از آن در میرداماد
باکیفیت بهتری قابل مشاهده
است. الهیه،
محمودیه، فرمانیه،
کامرانیه،
زعفرانیه
و ... به تصرف برج ها درآمده اند؛
برج هایی
که پهلوبه پهلوی
ساختمان ها
و حیاط های
ویلایی قد
علم کرده و با سایه اندازی
بر این ساختمان های
قدیمی مفهوم جدیدی از همسایگی را تعبیر نموده اند.
تهران ازاین رو
به درستی
که یک موزه معماری است.
معماری به مثابه جاذبه
گردشگری
کاربرد خصیصه موزه معماری برای شهر را پیش تر در
مورد شهرهای اروپایی قدیمی دارای مرکز شهری مربوط به دوران رنسانس و یا پیش از آن
در قرون وسطی به کار می بردند، شهرهایی مانند بارسلونا، وین، بوداپست، پراگ و
لایپزیک اما موزه بودن تهران از قیاسی دیگر است. شهری بدون
شباهت به شهرهای نام برده، ناهماهنگ و پر از پریشانی که (از سال 1369) سیاست های
پریشان ساز نیز بر آن هجوم آورده است. بااین حال قدم زدن در شهر و فضاهای عمومی
جایگاهی برای مراودات فرهنگی و اجتماعی است. از همین روست که تهران گردی در فضاهای
مراوده و عمومی صورت می گیرد نه در بزرگراه هایی که محل گذر است و نه ایستادن،
دیدن، لذت بردن و سخن گفتن. خصیصه ای که مربوط به فضاهای عمومی مرکزی شهر است، مانند
خیابان ناصرخسرو، پارک شهر تهران تا پارک دانشجو و هر آنچه از هسته اولیه شهر
تهران باقی مانده است.
البته
شهرها فقط در این ستون های بعضاً زیبا و نماها
و فضاسازی های خلاصه نمی شود و گردشگری شهری هم برای این مقصود انسان ها
مهم هستند؛ انسان هایی که دگرگونی و پریشان اندیشی در مدیریت شهری آنها را از
محلات قدیمی با هویت دور کرده و به بالا و بالاتر کشانده است؛ به گونه ای که انسان
و فضا و معماری با یکدیگر همخوانی ندارند و شما در میدان رضاشاهی حسن آباد، انسان
حسن آبادی را نمی یابید و برای بهارستان و توپخانه هم چنین شده است.
گرایش های معماری تهران
بعد از
تجربه ها و شکست ها و پس از سرخوردگی از هر آنچه انسان ایرانی داشت گرایش های
معماری شهر تهران را می توان در چندین گروه جای داد. گرایش هایی که از دو رویکرد
احیای معماری ایرانی و رویکرد دوم پیروی از مدرنیسم غربی مایه می گیرند. البته به
این دو گرایش می توان سبک بازاری و نامعماری پیرو دلالان ساخت وساز را هم افزود که
واجد هیچ زیبایی شناسی نیستند.
گرایش نخست احیای عین معماری سنتی است، گرایشی سنت گرایان
که بسیاری از ملزومات و بایسته های زندگی نوین را نادیده می گیرد و اوج زیبایی شناسی
را در گذشته می جوید؛ گرایش دوم تفنن و خوشه چینی از سبک های معماری غربی است که
نمونه ای از آن را در ستون ها و تاق های رومی تهران می توان جست. این گرایش نیز
معماری را به عنوان پدیده ای منفصل از زمان و مکان و جامعه می پیماید. البته در
این میان گرایش سوم یعنی تداوم مباحث معماری مدرن متعالی رخ می نماید که برخی از
آنها مانند پل طبیعت در تهران هماهنگی کاملی با شهر تهران پیدا کردند و اقلیم و
فرهنگ و معماری را در کنار هم قرار دادند.
گرایشی که
ریشه در کارهای بزرگان موج اول معماری ایران همچون عباس امانت و دیبا و سیحون دارد،
گرایش پنجم است؛ گرایشی که سعی در آشتی دادن و هماهنگی معماری ایرانی با معماری
مدرن دارد.
ساختمان
جدید کتابخانه ملی ایران نمونه ای موفق از اینگونه معماری است. در این میان گرایش هایی
نیز وجود دارد که سعی درآوردن نمونه ای کاملاً مدرن و حتی پست مدرن معماری دارند و مباحث تکنولوژیک، نئومدرن و کامپیوتری
را دنبال می کنند.
این هم نشینی را تقریباً در همه
نقاط شهر می توان پی گرفت و گردشگر خود را به آن هدایت کرد. البته مهم ترین چالش
ناموزونی انسان و فضاست که ریشه در مهاجرت های درون شهری اقشار ثروتمندتر به محلات
دارای ارزش اقتصادی بالاتر و درنتیجه تغییر چهره محلات قدیمی و پر شدن آن با ساکنانی
ناآشنا دارد. شاید در کنار طرح های توسعه شهری جامع و تفصیلی طرح هایی نیز برای
توسعه انسانی و اجتماعی و فرهنگی با نگاه به عنصر گردشگری و تاریخی شهر تهران لازم
باشد.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :