90 درصد خرید خانوار زباله می شود
خرید برای بسیاری از مردم تنها ضرورتی برای رفع مایحتاج زندگی است، لباس گرم می خریم چرا که هوا سرد است، سیستم سرمایشی می خریم چرا که به آن نیاز داریم. کنشی کاملاً عقلانی بر اساس نیازهای زیستی، اقتصادی و اجتماعی که از شهروند عقلانی انتظار می رود؛ اما همه کنش های انسانی عقلانی نیستند،
خرید برای بسیاری از مردم تنها ضرورتی برای رفع مایحتاج زندگی است، لباس
گرم می خریم چرا که هوا سرد است، سیستم سرمایشی می خریم چرا که به آن نیاز
داریم. کنشی کاملاً عقلانی بر اساس نیازهای زیستی، اقتصادی و اجتماعی که از
شهروند عقلانی انتظار می رود؛ اما همه کنش های انسانی عقلانی نیستند، بر
اساس برآوردهای جامعه شناختی و اقتصادی نزدیک به 90 درصد کالاهایی که یک
خانوار قشر متوسط می خرد جزو نیازهای ضروری محسوب نمی شود و وارد گردونه
مصرف برای مصرف، زباله سازی و ویرانی محیط زیست می شوند. چرخه سرمایه در
عصر مجتمع های بزرگ تجاری، کارت های اعتباری و فست فود نیازمند ساختن
نیازهای تازه ای است که وظیفه ایجاد آن را صنعت تبلیغات بر عهده گرفته است.
تولید به شکل مبالغه آمیز، مصرف به شکل مبالغه آمیز و ثروت اندوزی به شکل
مبالغه آمیز که به تبع آن فقر ساختاریافته و وسیع را به دنبال دارد.نمود
بیرونی این گفتمان در جامعه ایران در مصرف مبالغه آمیز قشری از جامعه است،
تبعات آن جولان ثروت در خیابان های شهرهای بزرگ کشور و خودنمایی قشری است
که از طریق فخرفروشی ناداشته های خود را به نمایش می گذارد. در این میان
آنچه فروخته می شود محصولاتی است که بیشتر از همه از عناصر خودنمایانه
برخوردار باشند؛ برندهای پوشاک معتبر، اتومبیل های گران قیمت، لوازم خانگی
خارجی و در مرحله بعدی کالاهای تأسیساتی خارجی هستند که با همان کیفیت در
کشور نیز تولید می شوند اما به صرف خارجی بودن در جامعه ایران از مزیت و
اولویت برخوردارند.اینکه چرا کالاهای ایرانی به فروش نمی رسند، تنها در
کیفیت آنها نهفته نیست چرا که بسیاری از تولیدکنندگان فنی از نظر مواد
اولیه، توان فنی و دیگر عناصر تولید مشکلی ندارند، همه تولیدکنندگان ایرانی
می دانند در صورت بالا بردن کیفیت حریف رقبای ایتالیایی، آلمانی و ژاپنی
نخواهند شد، چرا که آنها برند نیستند. خریدار ایرانی به دنبال جنس ایرانی
باکیفیت نمی گردد بلکه جنس ایرانی برای قشری است که توان پرداخت هزینه های
بالا را ندارد. در اینجا روانشناسی بازار از اهمیت برخوردار است زیرا
عده ای به خاطر نمود اجتماعی استفاده از برند خارجی یا تلقی درست و نادرستی
در مورد کیفیت تولیدات داخل، کالای خارجی را ترجیح می دهند. در این راستا
دو راهکار وجود دارد؛ یکی بهره از علوم اجتماعی، مطالعات و روانشناسی بازار
است، راهکاری که مدت ها توسط شرکت های خارجی مورداستفاده قرار می گیرد و
دیگری تدوین استانداردهای سخت گیرانه توسط انجمن های صنفی و سازمان
استاندارد است. سخت گیری در این حیطه و حتی ورود قوه قضاییه به بازار برای
جمع آوری واحدهای غیراستاندارد و غیرحرفه ای لازم است چراکه این کار نه
تنها به اعتماد بیشتر خریداران یاری می رساند بلکه موجب رونق تولید و حضور
قوی تر شرکت هایی می شود که در حیطه صنعت توانمندی دارند.البته قدم
اساسی، تغییر پارادایم گفتمانی، از برندمحور و خودنمایانه، به وطن دوست و
تلاش محور است. نگاه مصرف کننده جامعه که از دهه 50 در کشور شکل گرفت و در
سال های بعد از دهه 70 عمومیت یافت با نگاهی که در کشورهای توسعه یافته در
مورد اقتصاد وجود دارد تناسبی ندارد بلکه بیشتر رویکردی خاورمیانه ای است
که در نتیجه رانت های نفتی در جیب عده ای قلیل ایجاد شده و مانند همه
پدیده های اجتماعی این رویکرد اقلیتی به اکثریت جامعه نیز تسری پیدا کرده
است درحالی که زمانی تولید کشور رونق خواهد گرفت که کار و تلاش ارج گذاشته
شود و به مصرف گرایی محض همچون رفتاری کژکارکرد نگریسته شود.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :