چرا معماری مدرن نداریم؟
اکنون مطالبه بسیاری افراد، از هنر معماری به این حد تقلیل پیداکرده که نمای ساختمان ها را ساماندهی کند! درحالی که مشکل امروز ما در معماری، نما نیست. مشکل نبود تفکری زاینده و پویاست تا با اتکا به دانش زمانه، سنت گذشته را نو و به روز کند.
از آغاز عصر مدرن، معماری نیز به قلمروهای جدیدی گام نهاده و اشکال سنتی را
دستخوش تغییر و تحول نموده است تا حدی که حتی معماری مساجد نیز از این
قاعده مستثنا نبوده و در برخی از کشورها، متأثر از معماری مدرن، جامه ای نو
به تن کرده است. بااین همه به گفته عموم معماران و کارشناسان، ما از زمان
قاجار تاکنون، خوب یا بد، معماری نداشته ایم. اکنون مطالبه بسیاری افراد،
از هنر معماری به این حد تقلیل پیداکرده که نمای ساختمان ها را ساماندهی
کند! درحالی که مشکل امروز ما در معماری، نما نیست. مشکل نبود تفکری زاینده
و پویاست تا با اتکا به دانش زمانه، سنت گذشته را نو و به روز کند. «ایجاد
معماری» حداقل سه پایه اساسی دارد. نخست امر فراموش شده ای به نام مبانی
نظری؛ چرا که برای انجام هر کاری باید پایگاهی فکری داشت که امروزه در
معماری با فقدان آن مواجه هستیم. همچنین معمار باید به علوم ساختمانی مسلط
باشد. نکته مهم دیگر سنت معماری است که در نتیجه تجربه به وجود می آید.مرکز تحقیقات معماریمتأسفانه
مبانی نظری معماری ما متولی ندارد و معلوم نیست در کجا باید این مسائل کار
شود. اگر روزی پژوهشگاه هایی که ظاهراً باید این گونه کارها را انجام
دهند، تصمیم به فعالیت جدی گرفتند شاید بد نباشد در پی پاسخ به این سؤال
باشند که چگونه می توان سنت معماری را با توجه به نیازهای روز و عرف جاری،
روزآمد کرد. در این بین «عرف» مبنایی بسیار مهم است. چرا که سنت معماری ما
ریشه در عرف زمان خود داشته و با تغییر شرایط و روزگار، آنچه «عرف» بود
دگرگون شده و ما امروزه عرف و معروف دیگری داریم؛ لذا به معماری نیاز داریم
که ضمن استفاده از دانش روز، با عرف امروزمان سازگار باشد. درگذشته عرفی
رایج بود که ریشه عرفان داشت. به همین دلیل در و پنجره هایی مختلف نوعی
وحدت و شباهت باهمداشت که ریشه در عرف آن زمان داشته است.رابطه مدرنیته و معماریاگر
معماری ایران را به دو دوره تقسیم کنیم؛ دوره اول پیش از اسلام و دوره دوم
همزمان با دوره اسلامی است به نهصد سال قبل بازمی گردد. در هر دو دوره
معماری ما وضعیت بسیار خوبی داشت. افول معماری از دوره رضاخان آغاز شد.
غربی ها توانستند از تجربه گذشته خود در معماری استفاده کنند و در عرصه
معماری مدرن، با استفاده از مبانی معماری گذشته شان حرفی برای زدن داشته
باشند؛ اما آغاز مشکلات معماری ما زمانی است که پس از انقلاب صنعتی معماری
مدرن وارد عرصه می شود معماری ایرانی حرفی برای گفتن ندارد. در این زمان
نتوانستیم مبانی نظری معماری خودمان را پالایش و نحوه استفاده از مبانی
گذشته و تکنیک های معماری گذشته را در معماری امروزمان پیاده کنیم. اکنون
در معماری ایرانی با دو تفکر روبه رو هستیم: تفکری که درجا می زند و حافظ
سنت است و دوست دارد آن را همه جا تکثیر کند و تفکری دیگر که وارداتی و
مدرن است. جای تفکر سوم در معماری ایرانی خالی است. این تفکر باید از مبانی
نظری معماری ایران استفاده کند و متناسب با نیاز ایران امروز در جهت
معماری و شهرسازی حرکت کند.نو به نو شدنبه گفته کارشناسان، معماری
ایرانی ظرفیت های زیادی برای خلاقیت و نو به نو شدن دارد. در این خصوص،
استادی خاطره ای تعریف می کرد که بسیار آموزنده است: در یک کنفرانس معماری،
سخنران خارجی درباره تکنیک های معماری ایرانی در گذشته صحبت کرد و بر لزوم
اجرای آن در معماری امروز تأکید داشت. از او دلیل این علاقه را پرسیدیم و
او پاسخ داد که در اکسپوی معماری پکن که به عنوان اکسپو شماره یک دنیا
شناخته شده، درعین حال که معماری ما مدرن بود ولی از مبانی نظری معماری
ایران استفاده کرده ایم.با این همه باید به خاطر داشت که معماری
به سرعت بومی نمی شود. حداقل زمانی برای بومی شدن معماری یک صد سال است.
امروزه از زمان تأثیر انقلاب صنعتی بر معماری در دنیا حدود یک صد و پنجاه
سال می گذرد، ما نسل جدیدی از معماران جوان و باهوش معماری تربیت کرده ایم؛
نسلی که سنت معماری ایرانی و اسلامی را می شناسد، عرف روز را می داند و به
ابزار و فناوری روز دنیا مسلط است. ولی با توجه به اینکه هنر معماری
زاییده تفکر است و تا روزی که بنیان های فکری ما تغییر نکند، معماری تغییر
نخواهد کرد. به عنوان مثال از زمان سلجوقی تا به امروز شکل و شمایل و
معماری مساجد تغییر نکرده، چرا که تفکر تغییر نکرده است. درصورتی که در
اروپا، کلیساها را مانند چند قرن قبل نمی سازند بلکه کلیسایی می سازند که
با نیازهای مسیحی مدرن امروز هماهنگ و سازگار باشد. مساجد امروز ما کمتر
نیاز مسلمانان امروز را برآورده می کنند.. دانشگاه مدرنیکی از
بهترین مکان هایی که معماری مدرن می تواند خودش را بی هیچ، یا با کمترین
گیر و گرفتاری نشان دهد، ساختمان ها، محوطه ها و مجتمع های دانشگاهی است؛
اما متأسفانه با وجود هزینه بسیار زیادی که صرف ساخت دانشگاه ها می شود اما
کمتر اثری از معماری مدرن در آنها دیده نمی شود. این در حالی است که
معماری دانشگاه های بنام دنیا، یکی از وجوه بسیاری قوی و معرف آنهاست.
دانشگاه می تواند از نظر هنر معماری مکانی بسیار دیدنی و حتی معرف آن
دانشگاه از نظر علمی باشد. به عنوان مثال دانشگاه تهران امروزه در سطح
جهانی با معماری خاص خود شناخته شده است ولی دانشگاه آزاد اسلامی در سراسر
کشور بیش از 14میلیون مترمربع زیربنا را به خود اختصاص داده که تنها شعبه
واحد بندرعباس آن بنای زیبا و ماندگار محسوب شده و به نام زیباترین دانشگاه
جهان اسلام به ثبت رسیده است.کلام آخراین روزها شهرهای ما پر شده
از ساختمان های بلند و کوتاه ؛ بی هیچ نشانه و هویتی که به ما بگوید این
ساختمان به کجا تعلق دارد؟ اگر ساختمانی از گزند حوادث روزگار در امان
بماند و 200 ساله شود، مردم آینده با دیدن آنچه برداشتی از احوال و عرف ما
خواهند داشت؟ آیا همان قدر که ما از دیدن بناهای گذشتگان لذت می بریم و از
زیبایی هایش شگفت زده می شویم، آنها نیز چنین حالی پیدا خواهند کرد؟ عرف و
سلیقه مان را تحسین می کنند یا به کج سلیقگی مان انتقاد می کنند؟ و اگر
چنین پیش رود، چه اتفاقی برای آینده معماری ایران خواهد افتاد؟ شاید اولین
راهی که به ذهن می رسد، کمک دولتی در جهت اعمال قانون باشد که سازندگان
بناهای «معاصر» مجبور شوند به «عصر مدرن» در معماری بناهایشان توجه بیشتری
داشته باشند؛ اما اگر دولت ها هم به لزوم برخورداری از یک معماری منطقی و
مدرن بی توجه باشند، آن وقت تکلیف چه خواهد بود؟.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :