سرمقاله
رنج ساختمانی از گنج شفاف سازی
نمایشگاه ها و همایش های متعددی در طول سال در سراسر کشور برگزار می شود که متولیان آنها با اهداف خاصی اقدام به عرضه محصولات بی شمار در زمینه های مختلف می کنند و چه بسا عمده نمایشگاه ها با اهداف صرف اقتصادی و بازاریابی دایر شده باشند اما نمایشگاه مطبوعات را که می توان گل سرسبد همه نمایشگاه ها خواند...
رنج ساختمانی از گنج شفاف سازی نمایشگاه ها
و همایش های متعددی در طول سال در سراسر کشور برگزار می شود که متولیان
آنها با اهداف خاصی اقدام به عرضه محصولات بی شمار در زمینه های مختلف
می کنند و چه بسا عمده نمایشگاه ها با اهداف صرف اقتصادی و بازاریابی دایر
شده باشند اما نمایشگاه مطبوعات را که می توان گل سرسبد همه نمایشگاه ها
خواند که در طول سال برگزار می شوند نمی توان با بقیه "نمایشگاه "! ها
مقایسه کرد چراکه محصولات عرضه شده در این نمایشگاه از جنس فرهنگی هستند و
فرهنگ قرابتی با اقتصاد به مفهوم بازاری آن ندارد هرچند نمی توان آلودگی
اگر نگوییم آمیختگی آن دو را منکر شد.اما
آنچه بهانه به دست داد تا در این مقال به نمایشگاه ها و همایش ها بپردازیم
برگزاری نمایشگاه مطبوعاتی است که قرار است اصحاب فرهنگ و هنر در آن از
یک سو، داشته ها و عملکرد خویش را به نمایش بگذارند و از سوی دیگر، با
مراجعه مشتاقان عرصه فرهنگ به نمایشگاه و از زبان آنها بازخوردهای عملکرد
یکساله خود را دریافت کنند. قسمت اول یعنی عرضه داشته ها شاید چندان محلی
از اعراب نداشته باشد چراکه از آنجا که مشتریان این بازار خود نیز به نوعی
عرضه کننده همان محصولی هستند که دریافت می کنند به نیکی می دانند فروشنده
یا همان عرضه کننده محصولات چه کالایی را با چه برندی به او می فروشد و
دارای چه کیفیتی است اما اگر به قسمت دوم این معامله که همان دریافت
بازخورد از مشتریان است توجه کنیم لازم می نماید برای اینکه دچار کلی گویی
نشویم یکی از محصولات عرضه شده را به عنوان مصداق به ارزیابی بنشینیم و
بررسی کنیم که این کالا چه نصیب و بهره ای از نمایشگاه سالانه بازار
مطبوعات برده و چه شانسی در مدت یک هفته ای برای بیان مطالبات خود دارد. در
اینجا چه مصداقی اولی تر از کالای«صنعت ساختمان» و مطالبه سهم آن از بازار
مطبوعات مناسب تر است؟ صنعت ساختمان به مفهوم عام و مسکن که به ادعای قریب
به اتفاق اقتصاددانان بخش عمده زندگی هر شهروندی را متأثر ساخته است به
مفهوم خاص چه سهمی از بازار اطلاع رسانی، روشنگری و دستیابی به مطالبات
واقعی کمی و کیفی خویش را دریافته است؟ به مفهوم روشن تر مطبوعات و
رسانه ها در بهبود وضعیت کمی و کیفی صنعت ساختمان و مسکن چه نقشی ایفا
کرده اند؟ فعالان این عرصه از عرضه های علمی و رسالت آگاهی بخشی خود در
صنعت ساختمان چه مقدار رضایت خاطر دارند؟ یا بهتر است بگوییم مصرف کنندگان
اصلی ساختمان و مسکن از دریافت اطلاعات ساختمانی چه بهره ای برده اند و
چقدر از دریافت روشنگری های اصحاب رسانه رضایت خاطر دارند؟ یا تحلیلگران و
کارشناسان اقتصادی این بازار تا چه حد در اقناع افکار مصرف کنندگان صنعت
مسکن و ساختمان موفق بوده اند؟ و یا مصرف کنندگان چه استفاده ای از نقطه
نظرات کارشناسی و تحلیل های علمی و مبتنی بر آموزه های کلاسیک کارشناسان و
تحلیلگران برده اند؟پاسخگویی
به این سؤالات شاید چندان سخت نباشد و مناسب تر هم است برای دریافت پاسخ
متقن و تحقیقی از این سؤالات مراجع ذی ربط اقدامات پژوهشی مناسبی انجام
داده و روشنگرانه نتیجه آن را به سمع و نظر اصحاب روشنگر برسانند اما آنچه
در نگاه اول به این قضیه واضح می نماید، علی رغم میل باطنی باید گفت
"خروجی" فعالان این عرصه به خصوص در صنعت ساختمان و مسکن چه در بخش کمی و
چه در بخش کیفی ساختمان چندان چنگی به دل نمی زند! و دربازار مسکن نیز
تحلیل های واقع بینانه ای را نمی توان مشاهده کرد.هم
در بخش کیفیت و ساخت وساز با وجود تعدد و تکثر قوانین و مقررات نوشته و
نانوشته فاصله زیادی با استانداردهای جهانی داریم و هم در بخش بازار مسکن
مبناهای مشخص و استانداردی برای ارزیابی و قیمت گذاری مسکن وجود ندارد. هم
در ساخت وساز با وجود افزایش افسارگسیخته آمار فارغ التحصیلان فنی و مهندسی
شاهد افت کیفی و خرابی های جبران ناپذیر در صنعت ساختمانی هستیم و هم در
بازار این محصول علی رغم افزایش تعداد دلالان و تسهیلگران معاملات شاهد
افزایش اختلافات، تخلفات و فزونی پرونده های معاملات هستیم. با این توصیف،
اشکال کار را در کجا می توان جستجو کرد؟ هرچند نمی توان اطلاع رسانی نادرست
اصحاب رسانه را به تنهایی مشکل و اشکال اصلی کار دانست و قطعاً آب از
سرچشمه گل آلود است اما اگر منصفانه به قضیه نگاه کنیم آیا رسانه ها
نمی توانند برمبنای رسالت شفاف سازی خود علت های آلودگی نزول کیفیت صنعت
ساختمان و افزایش تخلفات ساختمانی و معاملاتی و کلاه برداری را از مبادی
رسمی و قانونی پیگیری کرده و در راستای حفظ منافع ملی عاملان آلودگی را به
مردم معرفی کنند؟البته
باز به تنهایی نمی توان تمام این بار را بر دوش رسانه انداخت. رسانه ها تا
جایی پا پیش می گذارند که علت ها را شناسایی و در جستجوی یافتن پاسخ
علت ها به متولیان دستگاه ها مراجعه و اشکالات را پرس وجو کنند که از این
مرحله به بعد دستگاه ها و ارگان ها نیز باید به مدد رسانه بیایند و با آنها
همنوایی کنند تا به کمک یکدیگر مشکلات سامان یابد ولی متأسفانه در این
مسیر رسانه تنها می ماند. به عنوان مثال اگر بخواهیم به یکی از موارد
نشان دهنده عدم همیاری و همکاری با رسانه اشاره کنیم می توان به عدم
پاسخگویی وزارت محترم راه و شهرسازی ـ علی رغم ادعای شفاف سازی ـ به نشریات
تخصصی صنعت ساختمان اشاره کرد. هرچند وزیر محترم راه و شهرسازی چند وقت
پیش با دعوت وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی به نمایشگاه غیر مرتبط با
حوزه فرهنگ و ارشاد از ادعای "اعتقاد به شفاف سازی "در حوزه های کاری خود
پرده برداری نمودند اما به اذعان روابط عمومی این وزارتخانه علی رغم
درخواست های مکرر نشریات اقتصادی و ساختمانی مجموعه مسئولان وزارتخانه از
پاسخگویی مستقیم به اصحاب رسانه در راستای تحقق ادعای شفاف سازی خود امتناع
می نمایند و در طول سال شاید فرصت مستقیم پرسش و پاسخ به تعداد انگشتان
دست هم به رسانه ها نداده باشند! با تأسف باید گفت مجموعه فوق الذکر و
به تبع آن سایر مجموعه های متولی و مسئولان متصدی مناصب پرطمطراق این روند
نقص در اطلاع رسانی را ادامه می دهند که نتیجه آن جزافزایش روزافزون
نابسامانی ها در این صنعت چه از لحاظ کمی و چه از نظر کیفی نیست.دستگاه های
متولی صنعت ساختمان و در رأس آنها وزارت راه و شهرسازی با ایجاد یک سایت و
خبرسازی های خودخواسته و یک طرفه که بیشتر از جنس تبلیغ خویش و بزرگنمایی
عملکردهای خود است عملاً راه هرگونه پرسشگری و پاسخگویی را به رسانه ها،
مخصوصاً رسانه های تخصصی بسته اند! نگارنده شخصاً در مواجهه مستقیم با وزیر
و طرح ایجاد فضای گفت وگو و درخواست پاسخ به سؤالات اساسی صنعت ساختمان از
شخص ایشان با استقبال باورناپذیر! مواجه شده است چنانکه گویی وزیر محترم
برای تدارک این فرصت مشتاق تر از رسانه هستند اما در عمل و در پیگیری ها از
لایه های پس از وزیر و در هماهنگی برای اختصاص چنین فرصتی با جمله «با شما
هماهنگ می کنیم» از زبان دفتر ایشان یا روابط عمومی وزارتخانه مواجه
می شویم. با این توصیف فقط جای شکر باقی است که وضعیت ساختمان بدتر نمی شود
و تا تلاش برای ارتقای آن و دستیابی به استانداردهای جهانی و در رده آنها
قرار گرفتن فاصله زیادی باقی می ماند!با
تمام این وجود و با همه بی مهری هایی که به اصحاب رسانه می شود نباید
رفتارهای منفعت طلبانه گروهی که نمی خواهند به راحتی مو لای درزشان برود
موجبات انفعال یا سرخوردگی اصحاب رسانه را فراهم آورد. چراکه افق دید اهل
فرهنگ و رسالت مندان عرصه فرهنگ سازی باید بسیار فراتر از آن باشد که در
مواجهه با چنین ناملایماتی میدان را به رقیب البته واژه رقیب شاید چندان
مناسب نباشد و به جای آن بهتر است از عنوان انحصارطلبان استفاده کرد،واگذار
نمایند.دغدغه
ملی ایجاب می کند با نگاه ملی به سرمایه های ملی که صنعت ساختمان نیز یکی
از آنهاست، سربازان عرصه رسانه نگاه واقع بینانه و خودانتقادی به موضوع سهم
و نقش خود در برآوردن انتظارات متقاضیان واقعی این بازار داشته باشند و
عملکرد خویش را در فرصت نمایشگاه مطبوعاتی که ایجاد شده است، ارزیابی کنند و
از مراجعین به غرفه ها جویای آن شوند تا با تجدیدنظر در رفتارهای گذشته از
این منظر که "خروجی" کمی و کیفی مطالبات و پرسشگری آنها وضعیت موجود صنعت
ساختمان است، نمایشگاه مطبوعات را آغازی دوباره برای مطالبه واقعی
دغدغه های ملی و سهم 30درصدی صنعت ساختمان از اقتصاد کشور قرار دهند. از
اصحاب رسانه انتظار می رود نه تنها از ارجاع آنها به سایت های یکطرفه
سازمان ها و نهادهای پاسخ نگو دلسرد و سرخورده نشوند بلکه چند باره از خود
شروع کنند و در میان انبوهی از اخبار و گزارش های ساختگی به دنبال
شفاف سازی نه ادعایی(!) که مبتنی بر دغدغه ملی و مطالبه آحاد جامعه باشند. قادر نصیری ترزنق
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :