با نفت یا بدون نفت؟
اقتصاد بدون نفت جز آرمان های انقلاب است.در بندهای مختلف قانون اساسی بارها وابسته نبودن اقتصاد به خارج از کشور ذکر شده است که مصرف از تولید داخلی باشد. حدود سه دهه است که میخواهیم اقتصاد بدون نفت در کشور اجرا کنیم اما تاکنون موفق نبودیم.مسئولان میگویند؛ ما بدون نفت و از طریق واردات غیر نفتی اقتصاد را اداره میکنیم در حالی که صادرات غیر نفتی ما در درجه اول پتروشیمی است.سالانه20 میلیارد دلار محصولات پتروشیمی و به عبارتی 30 یا 40 میلیون تن مواد معدنی صادر میکنیم.این صادراتی که ما داریم به معنای واقعی اقتصاد بدون نفت را تداعی نمیکند بلکه یک خام فروشی را به جای یک خام فروشی دیگر میگذارد.از طرف دیگر؛بخشی از صادرات ما را مواد غذایی و فرآوری تشکیل میدهد.اینها محصولاتی هستند که با نفت مواد اولیه آن را تهیه میکنند و یا اینکه با دلار ارزان تولید شده اند.چون به آن یارانه داده شده بنابراین تولید آن ارزان است و برای صادرکننده سودآور است.ولی اگر یارانه ها را برداریم دیگر برای تولیدکننده به صرفه نیست.واقعیت اینکه سهم اقتصاد ما و اکثر کشورهای جهان سوم،در تقسیم کار بین المللی،خام فروشی است یعنی نفت خام به کشورهای صنعتی میدهند و در مقابل کالاهای اساسیشان را تامین میکنند.تا وقتی یک کشور چنین وضعی دارد از دو سمت وابسته به قدرت های خارجی یا همان بازار بین المللی است؛فروش نفت خام به قیمت ارزان و در مقابل خرید کالاهای صنعتی و مواد اولیه به قیمت های گزاف.در چنین بازار نابرابر،مسلماً اقتصاد بدون نفت به سختی میگذرد زیرا کشوری که به لحاظ اقتصادی وابستگی دارد مدل سازی کالاهای اساسی را در دستور کار قرار میدهد ولی این کار در تمام زمینه ها امکان پذیر نیست.مسئله بعدی ضعف نظام مالیاتی کشور و فراهم نبودن ساز و کارهای لازم برای اتکا به درآمدهای این بخش میباشد.در چنین شرایطی تکیه گاه همیشگی دولت های یک قرن اخیر ایران بودجه های نفتی بود.به عبارت دیگر؛در جایی که درآمد نفتی،بیش از نیازهای دولت ها در بودجه سالیانه بوده است،تمرکز بر سیستم مالیاتی همواره در سایه این درآمد ها قرار گرفته و شیوه های دیگر در حاشیه بوده است. اگر این موارد را در کنار موانع سیاسی قرار دهیم، دستیابی دولت به اقتصاد بدون نفت در هاله ای از ابهام قرار میگیرد.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :