اول سلوک بعد معماری
گروه معماری و دکوراسیون: با وجود تاکید مکرر مسئولان عالی رتبه همچنان واژه معماری اسلامی در غربت دردناکی گرفتار آمده است. آیا به راستی میتوانیم معماری اسلامی داشته باشیم و یا معماری دوران اسلامی، واژه بهتری است؟ آیا سلیقه های شخصی معمار مسلمان تاکنون ادامه داشته و ما به اشتباه آن را معماری اسلامی میدانیم و یا اسلام به عنوان یک مکتب راهگشا که در همه زمینه ها راهبردهای اساسی را تبیین میکند، میتواند چراغ راه معماران ، طراحان و شهرسازان مسلمان باشد مهندس حسین سروش، کارشناس ارشد معماری پاسخگوی سوالات پیام ساختمان. در این مورد است.با ما همراه شوید: پیام ساختمان: با توجه به فعالیت های مشخص معماران ، میتوانیم آنها رابه چند گروه تقسیم کنیم و در جامعه بازخورد کدام یک از معماران درخشان تر است ؟ میتوان مهندسان معمار را به دو گروه عمده تقسیم کرد؛ دسته اول معتقدند که معماری و شهرسازی، مقوله ای علمی و تکنولوژیک است و ربطی به فرهنگ ندارد و مانند اتومبیلی است که میشود آن را هم در اروپا و هم در آسیا تولید و از آن استفاده کرد . بنابراین معماری برزیل را میشود در هند هم مورد استفاده قرارداد. اینها معتقدند که فرهنگ، تاریخ، آداب و رسوم، نمیتواند در این مقوله وارد شود. گروه دوم معماران را میتوان معماران فرهنگی و ارزشی نامید که ریشه در تاریخ، فرهنگ و ارزش های خود دارند و از آنجا که معتقدند جهان بینی تأثیر مستقیم در فرهنگ، اندیشه، رفتار آدمی دارد، ارزش های فرهنگی را ترجمه کالبدی کردند. اصولی مانند حریم و حجاب یا سلسله مراتب دسترسی، بیرونی و اندرونی و یا به عبارتی خلوت و جلوت و همچنین رعایت عدالت در توزیع فضاها، وحدت و کثرت،رعایت کل و جزء . ... از اصول ترجمه کالبدی معماری میباشند. تاریخ معماری ایران از وجود چنین معمارانی سرشار است. معماران مسلمان ایرانی، طراحی ساخته های بشر را در راستای آفرینش های الهی میدانند و از نظم و عدالت جهان هستی الگو میگیرند آیا هر معماری که از شاخصه های معماری ایرانی – اسلامی مانند گنبد ،قوس و تاق در طرح های خود استفاده نماید میتواند ادعا کند که جزو گروه دومی که اشاره کردید، است؟ در این بحث شاخصه های معماری اسلامی مطرح نمیگردد، بلکه به طور خلاصه به روانشناسی تطبیقی معمار مسلمان و غربی پرداخته میشود. گرچه دستاوردهای مثبت تکنولوژیکی غرب و شرق مورد قبول دین اسلام است، اما ما باید هویت، شخصیت و تعلق خود را حفظ کنیم.اسلام با ورود به ایران و در برخورد با معماری آتشکده ها، اصول معماری حاکم بر آن را مغایر با اصول اسلامی ندید و بزرگ منشانه، آن را پذیرفت. حیاط های چهار ایوانه و تداوم آن، یادگار آن دوران است ولی باز تصمیم نهایی با معمار است. معماری خودبه خود متولد نمیشود و چیدمان فضاها و نحوه توزیع آنها، به تصمیم معمار بستگی دارد. پیام ساختمان: به گفته بسیاری از کارشناسان معماری ایرانی – اسلامی بعد از صفویه تحلیل رفت. آیا این انقطاع تاکنون ادامه دارد. پس این آثار کم و بیش باارزش که در ایران ساخته میشود مبین چه موضوعی است؟ معمار باید بپذیرد که خلیفه ا... است. خداوند بدیع السماوات است. او آفرید، بدون اینکه قبل از آن، الگویی وجود داشته باشد و معمار میآفریند، پس در اصل آفریدن و خلاقیت خلیفه خداست. ولی چه میآفریند؟ آیا او میداند که طراحی یک شهر و حتی یک مسکن در تمام عالم وجود و نظام هستی تأثیر دارد؟معمار که به عنوان جانشین خدا برای خیرخواهی و رفع نیاز بندگان خلق میکند، هم به ذهنی زیبا، منظم و سازمانیافته نیاز دارد، هم به روحی باصفا و شفاف و هم به خودسازی و سیر و سلوک، او باید به قدرت اقتصادی مردم نگاه کند و تاریخ و ارزش های جاری جامعه و فرهنگ رفتاری را در نظر بگیرد و نیز به دستاوردهای جهانی توجهی بیفکند و جغرافیا و اقلیم ها را هم در نظر بگیرد، که در این صورت، تصمیم او، یک تصمیم جامع، همه جانبه، ماندگار و تأثیرگذار است.بسیاری از طراحان جوان دوست دارند رمز و راز موفقیت نیاکانشان در امر طراحی معماری را بدانند؟ برخی قبل از پیمودن راه و طی مراحل سیر و سلوک، دست به طراحی سنتی میزنند و جواب نمیگیرند و بعد فریاد بر میآورند که زمان معماری سنتی سپری شده و ما هم باید به معماری مد روز دنیا پناه بریم. اینها نمیدانند که آنچه موجب جواب نگرفتن است، شیوه و راهی است که خود پیموده اند و به مقصد نرسیده اند، بله، دوران جرزهای قطور و خشت و گل به سر آمده، ولی هیچ گاه زمان عدالت در توزیع فضاها، وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت کل و جزء سلسله مراتب و رعایت حریم ها و حجاب های ضروری برای هر فضا، به سر نیامده است. اینها مفاهیم اصولی و حیات بخش را با مصادیق دوران صفویه و قاجار اشتباه گرفته اند.از طرفی انسانی که در دنیای مادی امروز و صرفاً برای منافع مادی و جلب نظر کارفرما به هر قیمت طراحی میکند، هرگز به جواب های معماری اسلامی دست نمییابد.بدون شک، کوتاهیهای نظریه پردازان هنر اسلامی نیز در این میان بیتأثیر نبوده است. از آنجا که تا چند سال بعد از انقلاب، هنر به عنوان یک مسئله تزئینی و دست دوم دیده میشد و نسبت به آن بیمهریهای زیادی روا داشته شد، آنگونه که باید به تبیین و تشریح منظم و آکادمیک در مورد مبانی، اصول و راه و روش خودسازی معماران جوان و روش های تحول در معماری جاری کشور، پرداخته نشد و از طرفی نیاز بسیار شدید جامعه به فضاهای جدید مسکونی، فرهنگی، هنری، اداری، خدماتی و ... تقاضا برای طراحی فضا را بالا برد و معماران جوان نیز که با تهاجم مدهای معماری جهانی و متنوع رو به رو شده بودند، تحت تأثیر این سبک ها، نیاز جامعه را پاسخ دادند و به تدریج معماری اسلامی کم رنگ تر شد و تهران، تبدیل به شهری بدون هویت و بدون هارمونی شد و این بیماری به سرعت به شهرهای دیگر هم منتقل و فراگیر شد. پیام ساختمان: از گفته های شما این نکته حاصل میشود که معمار، باید راه را خوب بداند و به خوبی بفهمد که از کجا شروع کند، چگونه طی مسیر کند و چگونه به مقصد برسد؟پس بزرگ ترین فاکتور در این مورد را میتوان اخلاق در معماری عنوان کرد؟ اخلاق در معماری، باید توسط معمار احیا و رعایت شود. که بارزترین آن عدالت در توزیع فضاهاست. مفاهیم و اصول حاکم بر معماری اسلامی ایرانی، متناسب با مقتضیات زمان و مکان، میتواند تبدیل به معماری هویت شود و این امر باید توسط معماران، پژوهش و تحقیق شده و سرانجام منجر به ارائه راهکار شود تا هم تاریخ حفظ شود و هم نوآوری و خلاقیت تداوم یابد.هویت معماری در درون باورهای معماران ماست. برای خروج از بحران هویت، به محیط جدید، تعریف مناسب و تمرین فراوان نیاز داریم. معماری، هویت خود را از علت فاعلی یعنی اندیشه ها و ایده های معماران و شهر سازان کسب میکند.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :