menu
جستجو
ورود

ثبت آگهی رایگان

درس های م رمت

پژوهشگر حفاظت و مرمت بناهای تاریخی، به نسبت موضوع خود، هنوز رشته جوانی است و برای رسیدن به بلوغ و پذیرش اجتماعی، هنوز راه زیادی در پیش دارد. اگرچه ایران یکی از پیشگامان این رشته به شمار می رود، اما مرزهای مشترک مرمت بناهای تاریخی با معماری، عمران، تاریخ، باستان شناسی و... مسیر تکاملی آن را پیچیده تر کرده است. نگاهی به پروژه های مرمت و حفاظت، به عنوان نوعی نمایش طرز تلقی عمومی و تخصصی از این رشته، نشان میدهد؛ شکاف های قابل تأملی بین بحث های تئوریک و آکادمیک با نحوه اجرایی مرمتگران وجود دارد. مرمت بین گروه های مختلف دست به دست میشود و هر کدام از منظری آن را عملیاتی میکنند. بنابراین به نظر میرسد؛ مروری بر بعضی از باورهای بنیادی مرمت و حفاظت بناهای تاریخی، خالی از فایده نخواهد بود: 1ـ تردیدی نیست که هنر یکی از وجوه اصلی مرمت و حفاظت از بناهای تاریخی است. از طرفی هم در هنر معاصر، فردیت هنرمند بیش از دوره های گذشته مورد توجه قرار میگیرد. اما اگر شما از آن دسته مرمتگرانی هستید که علاقه دارید نشانه حضور خود را در یک پروژه مرمتی به وضوح به جا بگذارید و به زعم خودتان آشکارا توان فنی خود را به رخ بکشید یا ارزش ها و جاذبه های جدیدی به اثر تاریخی اضافه کنید، باید بگویم؛ علاقه شخصی شما به رشته معماری است و راه را اشتباه انتخاب کرده اید. 2ـ حفاظت از بنای تاریخی، حفاظت از ویژگیهایی است که به واسطه کالبد یک بنا قابل انتقال به نسل حاضر و نسل های آینده است. قضاوت در صحت و سقم، زیبایی و نازیبایی، حسن و قبح و ... بنا و صاحب بنا به عهده مرمتگر نیست. مرمتگر مجاز نیست با معیارهای امروزی به بنا نگاه کند و متأثر از قواعد و قوانین امروزی یا شخصی، ویژگی بنای تاریخی را تغییر دهد. حتی اگر تصور کند اقدامش، اقدامی اصلاحی است. اشتباهات تاریخی هم مثل همه دستاوردهای بشری، بخشی از تاریخ و تجارب تاریخی است. همچنین الزامات ایدئولوژیک و سیاسی، علائق شخصی، تعصبات قومی و قبیله ای و... نمیتواند و نباید اولویت، مسیر و چگونگی حفاظت از بناهای تاریخی را تحت تأثیر قرار دهد. 3ـ همیشه لازم نیست نشانه و اثر همه آسیب ها را کاملاً از بین برد. آثار خط رطوبتی که منبع آن از بین رفته و مخل وضعیت ظاهری بنا نیست یا ترک غیرفعالی که دوام و ارزشی را مخدوش نمیکند و خود به نوعی نشانه ای است از قدمت و وقایع مرتبط با بنا و... میتواند به همان شکل حفظ شود. مرمت هرگز به معنی برگشت بنای تاریخی به اولین وضعیت و سلامت کامل نیست. 4ـ به جای اینکه برای روش مرمتی خود دلایلی پیدا کنید، با بررسی وضعیت و دلایل موجود و با در نظر گرفتن همه روش های ممکن، بهترین شیوه را انتخاب کنید. این امر به نظر بدیهی میآید اما عملاً پایبندی به آن بسیار دشوار است. 5ـ دوام و پایداری یک بنای تاریخی بهترین سند و آزمون است برای اعتماد و پذیرش صحت محاسبات و کارآمدی ترفندهای ساختمانی، اعم از انتخاب مصالح ساختمانی، سازه و یا موضوعاتی مثل عایق بندی رطوبتی و... . بنابراین بدیهی است برای مرمت بناهای تاریخی ـ جز در موارد لزوم سخت گیرانه و یا عدم دسترسی به فناوری سنتی ـ در شرایط مساوی، اولویت با استفاده از همان ابزارها و شیوه های اصیل و یا شیوه های رایج بومی است که معمولاً میراث دانسته ها و حاصل تجارب بسیار در آزمون و خطاهای تاریخی در آن گونه معماری است. مثلاً وقتی یک پوشش یا نعل درگاه توانسته است، با تکیه بر یک تیر چوبی به قطر پانزده سانتیمتر، بیش از یک قرن دوام بیاورد، جایگزینی تیرآهن مشبک 16 به جای آن، به بهانه محاسبات مدرن، به مضحکه و شوخی میماند. همین طور است در مورد به کارگیری مواد و مصالح جدید که در عایق بندی و... به کار می رود و تلاش برای پرهیز از این اصل ناگزیر است. مرمت جای پنهان کاری، قدرت نماییهای تکنولوژیک و اقدام برای جلب توجه نیست. 6ـ همواره اصل بر استفاده از مصالح اصلی بنا و در موقعیت اصلی و تاریخی آن است. در صورت عدم دسترسی و یا عدم کار آیی این مصالح، استفاده از مواد و مصالح مشابه در اولویت مرمتگر است. مثلاً استفاده از معدن سنگ مشابه و یا آجری که با همان روش اصیل تولید شده است. البته این حق تقدم، منافی تحقیقات، اصلاح روش های سنتی و تولیدات مدرن برای استفاده در شرایط خاص نیست. اما استفاده از مصالح متفاوت و یا جدید، آخرین گزینه است و تنها در صورتی مجاز خواهد بود که عدم امکان تحقق موارد پیشین با لحاظ جوانب احتیاط و دقت بسیار – وجود نداشته باشد. فراموش نکنید؛ علم به سرعت در حال پیشرفت است و چه بسا آنچه امروز برای ما بیاهمیت است، با کمک دانشی نو یافته، منشأ کشف اطلاعاتی ارزشمند باشد. 7ـ برای حفاظت و مرمت یک بنای تاریخی؛ فرض اول عدم دخالت فیزیکی است. اقدامات و عملیات فیزیکی در هر آنچه که بدون مداخله مستقیم قابل انجام باشد، غیرمعقول است. اگر امنیت یک بنا با اجرای روشنایی قابل تأمین باشد، حصارکشی و نصب پنجره های فلزی لزومی ندارد. همچنین است مواردی که با کنترل کاربری، بسیاری از نیازهای تقویتی سازه و تکمیلی بنا مرتفع میشود. اقدامات فرهنگی را هم باید به این مجموعه اضافه کرد. همچنین انتقال عملیات اجرایی و مداخلات به خارج از بنا از ارجحیت برخوردار است. 8ـ در احیای یک بنای تاریخی ـ اگر تداوم کاربری اصلی مقدور نباشدـ باید اصل را بر انعطاف پذیری کاربری انتخاب شده گذاشت نه انعطاف بنا. یعنی باید تا حد امکان از تغییر بنا برای تطابق با این کاربری جدید پرهیز شود. در عوض میتوان با برنامه های دقیق، جزئیات شیوه کاربری را به توان کالبدی، شأن و شرایط فرهنگی بنا نزدیک تر کرد. 9ـ اصل برگشت پذیری در مرمت بناهای تاریخی محدود به برگشت پذیری در مصالح و اقدامات ساختمانی و الحاقی نیست. گاهی جایگاه و پایگاه فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... بناهای تاریخی در طی عملیات و اقدامات حفاظتی، مرمتی و احیاء دست خوش تغییرات میشود. این تغییرات همیشه و الزاماً در جهت حفظ و ارتقای همه ارزش های بنا پیش نمی رود. 10ـ مرمت بافت ها و ابنیه تاریخی تنها در تسلط به علوم و فنون ساختمانی محدود نمیشود. مرمتگر لازم است برای شناخت واقعی و همه جانبه یک بنا یا بافت تاریخی، از همه ارتباطات فرهنگی و فنی و اجتماعی و... مطلع باشد. آگاهی بر تاریخ اجتماعی، تاریخ سیاسی، تاریخ علم، آداب و رسوم اجتماعی، مذهب، هنر و ادبیات و به طور خلاصه همه علوم پایه، مهندسی و انسانی، لازمه درک و فهم بنای تاریخی و حوزه پیرامونی آن است. پوشیده نیست که دانستن این علوم بدون فهم عمیق و اشراف بر ارتباطات موضوعی در مرمت چندان نمیتواند گره گشا باشد. 11ـ مشارکت و همدلی مردمی، ضامن سهولت و تداوم مرمت و نگهداری صحیح از بناهای تاریخی است. البته منظور بیشتر تاکید بر همدلی است تا مشارکت اجرایی و عملیاتی که معمولاً نیاز به تخصص های ویژه دارد. به خاطر داشته باشید تصمیم گیری پشت درهای بسته خطرناک است و زمینه توسعه خودرأیی و دوری از واقعیات اجتماعی را فراهم میکند. مردم و علاقه مندان را تا حد امکان، به طور مرتب و هم شأن مدیران بالادستی، در جریان تصمیمات و عملیات مرمتی و به ویژه منافع فرهنگی بناهای تاریخی بگذارید و اجازه دهید تعلق خاطر و انگیزه های نظارتی در میان اطرافیان گسترش پیدا کند. 12ـ هیچ پروژه مرمتی بدون ایجاد فرصت های مناسب آموزشی، برنامه مدون و درازمدت نگهداری، مستندسازی دقیق و جامع وضعیت اثر در مراحل مختلف پروژه ، تنظیم گزارش جزئیات عملیات اجرایی و نشر به موقع آن، کامل نیست. روند این اقدامات باید به گونه ای باشد که کیفیت و زمان مناسب هیچ یک از این ملزومات، فدای روابط اداری، سلایق و رقابت های فردی نشود. عناوین و جداول گزارش روزانه باید متناسب با پروژه طراحی و به طور مرتب تنظیم شود. 13ـ ثبات اصالت اثر، از فرضیات حفاظت یک بنای تاریخی است. اگرچه با وجود تغییرات سریع و عمیق در شیوه های زندگی، رفتارهای اجتماعی، ارزش های اقتصادی و اجتماعی، توسعه شهری، سرعت روند تخریبی و...، حفظ همه وجوه اصالت غیرممکن مینماید، اما پروژه های مرمتی و حفاظتی تلاش میکنند دخل و تصرفات یا اغتشاشات در اصالت اثر به حداقل ممکن برسد. منظور از اصالت، علاوه بر اصالت در مواد و مصالح، فناوریهای ساختمانی و... شامل موارد پیچیده تری از جمله کاربری، منظر، تعاملات فرهنگی -هنری، جایگاه شهری و سیاسی و اقتصادی و... هم میشود. 14ـ خوانا سازی در اندام ها، عناصر کالبدی، ارتباطات عملکردی و... در هر حال بر بازسازی و نوسازیهای شبهه ناک یا شبهه ساز، ارجحیت دارد.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 172

فهرست مطالب شماره 172

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

دیدگاه خوانندگان :


دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید

صفحه اصلی خانه
×