هویت پنهان یک اثر ملى
گروه معماری و دکوراسیون: سردر دانشگاه تهران یکى از بناهاى تاریخى و ملى است که تداعیکننده نام ایران به ویژه در میان اهالى علم است.هرچند ارزش بین المللی دانشگاه تهران موجب شده که «سردر» آن داراى اعتبار شود، اما این بناى تاریخى و ملى موجب گردیده است، از میان معروف ترین و معتبرترین دانشگاه های تهران، تنها دانشگاهى باشد که از طریق یک بناى فرهنگى و ملى سمبلیک با مهندسى پیچیده، پیام علمى و فرهنگى را به مخاطب خود القا کند.به باور برخى، طرح سردر دانشگاه تهران، الهام گرفته از تصویر خیالى دو پرنده است که بال هایشان را براى اوج گرفتن از زمین باز کرده اند. علم و دانش به دو بال تشبیه شده اند که ورود به دانشگاه با آن دو ممکن است دو بال که میتوان با آن بر فراز جامعه پرواز و چون عقابى از آن پاسبانى کرد. عده ای نیز از آن به عنوان کتابى که به صورت باز در مقابل چشم گذاشته شده، تعبیر میکنند که بیانگر ارزش مطالعه و تحقیق در میان ایرانیان است. علیرغم اینکه همه بناهاى تاریخى و ملى کشور ارزشمند و حاکى از هویت ملى است اما در بیان ارزش این بناى ملى و تاریخى، همین بس که جاى خود را روى پول ملى باز کرده است.اطلاعاتى که از این بناى ملى وجود دارد حاکى از آن است که در سال 46-1345 به دستور ریاست وقت دانشگاه طرحى در میان دانشجویان و طراحان مختلف به مسابقه گذاشته میشود که از میان طرح هاى رسیده، طرح دانشجویى به نام کورش فرزامى (دانشجوى معمارى دانشکده هنرهاى زیبا) به عنوان طرح برتر برگزیده میشود.فرزامى میگوید: «ارتفاع سردر دانشگاه از سطح زمین هفت متر و 50 سانتى متر و فاصله بین دو دهنه آن 20 متر است و تا آنجا که مقدور بوده ، کوشیده ایم تا بناى جدید داراى روحیه ایرانى بوده و تلفیقى از معمارى مدرن و گذشته باشد.جهان نمادهاجهان امروز را با نمادهایش میشناسند، با این تعریف سردر دانشگاه تهران و بسیارى آثار و بناهاى دیگر شاید در زمانه ای که ما در آن زندگى میکنیم عنصرى آشنا و عادى به نظر برسد اما بیتردید در آینده ای نه چندان دور مردم آنها را نشانه ای از هویت فرهنگى خود خواهند یافت و قاعدتاً تمایل پیدا خواهند کرد تا بار دیگر به بازشناسى و کنکاش در آن بپردازند و البته جاى بسى تأسف خواهد بود که اثرى از آن نیابند.یک جامعه شناس دراین باره میگوید: «نمادها تنها اثرى باستانى نیستند که ارزش آنها را با قدمتشان بسنجیم اگرچه این هم بخشى از موضوع است اما در اصل نمادها معرف تفکر، فرهنگ و افت و خیزهاى یک جامعه هستند، به عنوان مثال به میدان انقلاب نگاه کنید! این میدان قدمت چندانى ندارد و ارزش آن را هم با قدیمى بودنش نمیسنجیم، بلکه ارزش واقعى این میدان در خصلت سمبلیک آن است و این سمبل وقایع بسیارى را در خود پنهان دارد. سردر دانشگاه تهران هم همین نقش را ایفا میکند. نمادى که در اصطلاح میتوانیم به آن بگوییم مملو از بار معنایى است.دانشگاه تهران نماد بال های ققنوسدو ققنوس، با بال های افراشته و درهم تنیده. تنیده شدن این بال ها مرزی ساخته از جنس علم و معرفت. بال ها گره خورده مظهری هستند از علم و دانش، جنگ و صلح.حال این بال ها نمادی از کشور و شهرمان شده اند، نماد دانشگاه، سمبل علم و معرفت ایران زمین.با یک بررسی گذرا میتوان ادعا کرد که از میان معروف ترین و معتبرترین دانشگاه های دنیا، دانشگاه تهران تنها دانشگاهی است که از طریق یک بنای فرهنگی سمبلیک با مهندسی پیچیده، پیام های ویژه معنوی، علمی و فرهنگی را به مخاطبان خود القا می کند.قُقنوس مرغی افسانه ای و ایرانی همانند سیمرغ است؛ مرغی خوش رنگ و خوش آواز که منقار او سیصد و شصت سوراخ دارد و بر کوه بلندی در برابر باد مینشیند و آواهای نغز و شگفت از منقار خود بر میآورد. هزار سال میزید و چون سال هزارم فرا میرسد و مرگش نزدیک میگردد‚ هیزم فراوانی گِرد خویش میآورد و بر بالای آن مینشیند و آهنگی شیرین میسراید و بال ها بر یکدیگر میزند : بدان گونه که از بال او آتشی میجهد و در هیزم میافتد و او در آتش خود میسوزد و از خاکسترش تخمی پدیدار میشود و از آن ققنوسی دیگر بر میآید..ایران نیز همچون آن مرغ بیهمتا بارها در چنین آتشی سوخته و باز از خاکستر خویش زاده است.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :