داستانِ پر آبِ چشمِ برق و آب
به یک نفر گفتند با آب و برق و گاز و خاک جمله بساز، گفت: خاک بر سر من که قیمت آب، گاز داد و مثل برق رفت بالا! حالا حکایت ماست: دبیر سرویس ضمیمه تأسیسات گفته با «سال پر تنش آبی پیش رو، کمبود بارش و کم شدن 70 درصدی ذخیره آب سدها، هدفمندی یارانه ها و اضافه شدن قیمت آب و برق و تغییرات ساختاری مدیریت برق کشور طبق اصل 44 و واگذاری به بخش خصوصی» طنز بنویس! آخر برادر من، انصافاً این سوژه ای که شما دادی بیشتر به درد توی سر زدن میخورد یا طنز نوشتن؟ داستان ما حکایت همان بابایی است که به او گفتند: اوهوی، این بار را بگذار روی کولت و ببر پشت آن کوه تحویل بده و یک قران بگیر! طرف هم جواب داده بود که به زبان خوشتان بیایم، به راه نزدیکتان یا به پول زیادتان؟ کمبود بارش و کم شدن ذخایر آبی کشور که داستانش مشخص است، حکایت هدفمندی و افزایش قیمت آب و برق هم که هکذا؛ میماند واگذاری شرکت ها و نیروگاه های تولید برق به بخش خصوصی که اگر چه در ظاهر امر، در راستای اجرای اصل 44 قانون و خصوصیسازی است ولی در حقیقت زیان ده بودن این نیروگاه ها و بدهیهایی که دارند موجب این کار شده است، والا واحدهای سود ده را که به بخش خصوصی نمیدهند! حالا از این مسائل که بگذریم، میماند اینکه خوانندگان عزیز پیام ساختمان و نویسنده این مطلب نمیتوانیم برای افزایش بارش ها و ازدیاد ذخایر آبی سدها کاری بکنیم الا اینکه از مصرف مان کم کنیم که چشم. غیر از این تنها کار دیگری که از دستمان بر میآید این است که برایتان جمله بسازیم: خاک بر سر من که قیمت آب، گاز داد و مثل برق رفت بالا!
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :