تکیه بر سرمایه های داخلی
گروه بازار ساختمان: زمانی که بودجه به نهایت رسیده و کفگیر بودجه نویسان نیز به آخر دیگ خورده، امیدهایی در فضای رسانه ها مطرح میشود که اقتصاد از بن بست های سیاسی رهایی مییابد و اندکی بعد ، برخی این امید را در سر میپرورانند که از سرمایه های خارجی استفاده کنیم؛ هم بخش اشتغال آباد میشود و هم عمران از دوش بودجه پایین میآید. با فرض اینکه مشکلات سوئیفت و تحریم های اقتصادی تا آخر سال برداشته شود و نیز مؤسسات و کشورهایی حاضر شوند در اقتصاد غیر نفتی ایران سرمایه گذاری کنند باز هم یک چالش اساسی در مسیر جذب و استفاده از این سرمایه ها وجود دارد. از چین تا یونان اقتصاد بدون دیوار به خبرسازان اقتصاد دنیا نگاه کنید. چین و یونان؛ دو کشوری که از سرمایه گذاری خارجی استفاده کرده اند اما سرنوشت کاملاً متفاوتی را برای آینده خود رقم زدند. چین توانست با تیراژ تولید بینظیر در جهان به صدر اقتصاد دنیا برسد و بیشترین ذخایر ارزی و البته اوراق قرضه دیگر کشورها را از آن خود سازد اما یونان تنها بازنده ای بزرگ شد که به جای پیشرفت، عقب گرد کرد. کشوری که چند برابر کل اقتصاد و تولید ناخالص ملیاش به مؤسسات مالی مانند صندوق بین المللی و بانک مرکزی اروپا بدهکار است. چین با فروش محصولات متنوعش تولید دنیا را در اختیار گرفته و یونان با فروش جزایر و بخش هایی از کشورش نیز نتوانست حتی بخشی از بدهی نزول پول هایش را بپردازد. اژدها چگونه وارد شد؟ چینیها نه به امید خارج ماندند که شاید یک سرمایه گذاری بیاید و برای آنها تولید و اشتغال را به همراه آورد و نه دروازه های اقتصاد را با تخیل رسیدن به تولید ملی بستند. آنان با حضور هوشمندانه و شناخت صحیح از موقعیت کشور در برهم کنش های اقتصادی توانستند سرمایه و نقدینگی را از دنیا ربوده و انبوهی از کالاهای متنوع را با کیفیت های مختلف روانه بازارهای جهانی کنند. اما قبل از رسیدن به این نقطه، زمینه های تولید را با سامان دادن مسیرهای توسعه و اشتغال بسترسازی کردند که هدایت کردن سرمایه ها در اقتصاد مولد یکی از آنهاست. مدیریت بخش خصوصی شرکت های دولتی تنها یکی از راهکارهایی بودند که این دولت اصولاً کمونیستی بر آن پافشاری کرد و از توان نخبگان بخش خصوصی زیر نظر تیزبین حسابرس های دولتی برای تقویت شرکت های دولتی بهره برد. در گام بعدی مسیر توسعه را هدفمند با اقتصاد مولد انتخاب کرد و آنگاه به قول خودشان مانند اژدها وارد بازارهای جهانی شد. اتاق بازرگانی نه دولت مرکزی چین سکاندار هدایت نبرد اقتصادی برای کسب حداکثر سود در مسیر صادرات بود. در چینی شرایطی بستر تولید ( نیروی کار ارزان حمایت شده، جریان تضمین شده مواد اولیه ، امکانات صنعتی لازم) فراهم شده بود و به جایی رسید که هر شرکتی از هر کشوری بقا و فنایش را در داشتن دفتری در چین میبیند. واردات فناوری و سرمایه و صادرات کالا حداقل منفعت کشور چین بود. راه ویران شدن یونان در مسیری معکوس، یونان با هجوم سرمایه های خارجی و عمدتاً اروپایی مواجه شد و مؤسسات مالی و اعتباری این کشور به سرعت رشد کردند. بدون آنکه در اقتصاد مولد و حتی خدمات دارای بازدهی اقتصادی و عمر بلند سرمایه گذاری کنند. طبیعی است کشوری که تولید ندارد نیازی هم به نیروی کار ندارد پس هم اشخاص بیکار میشوند و هم در بازپرداخت اقساط خود به بانک ها ناتوان. در نتیجه املاک و مستغلات خود را نیز از دست میدهند. از طرف دیگر چون کارگری نیست پس پولی هم به صندوق های بیکاری و بازنشستگی داده نمیشود و آنها هم در پرداخت مستمری ناتوان میشوند. حال یک کشور ناتوان شده املاک و مستغلاتش را نیز بدون نام یونانی میبیند. املاکی که قیمت آنها کمتر از حد عادی است برای مزایده در اختیار همان بانک هایی قرار میگیرند که شعباتی متعدد در یونان زده بودند و اقتصاد آن کشور را از تولید محلی به بازار نزول جهانی پرتاب کردند. زمانی در اوج و حالا با مغز روی زمین. عجیب نیست یونان مجبور میشود به پیشنهاد صدراعظم آلمان زمین ها و جزایر زیبایش را ارزان تر از قیمت یک خانه در برلین و منهتن بفروشد تا نزول بخشی از وام هایی را که برای کمک به اقتصاد یونان تقدیم شده بود بپردازد. در نهایت اقتصاد این کشور توان تنفس را از کف داد و دست بسته منتظر بسته های اقتصادی شد که بیش از پیش آن کشور را در افلاس اقتصادی غوطه ور سازند. املاک و ساختمان های زیبا از جمله هتل های شیک از جمله مواردی بود که طی یک دهه در یونان و در جزایر بینظیرش در دریای اژه و مدیترانه ساخته شد. حتی بدون آنها هم که اکنون به سهولت در اختیار غیر یونانیها قرار میگیرد این کشور میتوانست از توریسم و گردشگری خارجی ثروتمند شود، اما دولت آن روزهای آتن ، وام های خارجی را جذاب تر از تقویت بنیه اقتصاد داخلی و بومی دید. البته نه در زمان سرمایه گذاری خارجی بر اقتصاد غیر مولد یونان و نه در زمان اعطای کمک های میلیاردی به اقتصاد این کشور ، چیزی نصیب مردم یونان نمیشود. آنها حتی این حق را ندارند که انتخاب کنند آیا میخواهند در اتحادیه اروپایی بمانند یا خیر. دقت کنید آلمان خود کشوری است که هرگز حتی در زمان ویرانی جنگ های جهانی دوم حاضر نشد تولید آن هم تولید با کیفیت را رها کند. اما این هم جالب است که آلمان کشوری است که درگیر بحران اقتصادی و بیکاری نشده است بر خلاف یونان و پرتغــال و ... سرانجام چه باید کرد اینکه از سرمــایه هــای خارجی در چه مسیری میتوان استفاده کرد مهم است اما مهم تر اینکه از منابع سرمایه های داخلی بیشتر و بسیار با ارزش تــر میتوان استفاده کرد. امری که رها شده و انگار ایران از سرمایه تهی است. در این شرایط سرمایه گذار خارجی ایران را انتخاب نمیکند که هیچ اگر هم به ایران بیاید نمیتواند کاری انجام دهد.بنابراین شرط اول استفاده از سرمایه گذاری خارجی، استفاده صحیح از سرمایه های داخلی است. زمانی که عنوان سرمایه گذاری خارجی مطرح میشود همه تصور میکنند کافی است تا سرمایه خارجی وارد بازار ایران شود و تمام مشکلات حل میشود. دقیقاً تصوری که آرژانتین دهه 1990 و یونان یک دهه قبل در خواب خوش میدیدند و به کابوس افلاس اقتصادی رسیدند. حقیقت این است که روند حرکت سرمایه ها در بازار و اساس فعالیت های یک اقتصاد از اصولی دقیق و مبتنی بر برنامه ریزی و تحلیل پیروی میکند و آنان که خیال میکارند کابوس درو خواهند کرد.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :