چه بلایی بر سر شهر آورده ایم
ناصر بهرامیان* عصر پست مدرنیسم، زمانی نیست که شما بررسی و طراحی بخش و یا مناطق شهری را به گروهی چندنفره، به عنوان مشاور بسپارید. این روال و روش، مربوط به سال های گذشته و دوران مکانیکی است، نه عصر تکنوترونیک.در عصر پست مدرنیسم مسئله شهر و نظام شهرسازی و علوم مهندسی شهر، از تخصص چند نفر که اطلاعات آنها محدود بوده، خارج است و این امر مهم در توان آنها نخواهد بود و شهر امروز باید زیر نظر و تصمیمات شورای شهرسازی، گذشته و به تأیید گروه معمار شهر و شهرسازی برسد. جوامع آینده از هر چیزی بیشتر به روابط و مطالعات و تحقیقات جامعه شهری جهانی نیازمند هستند که تجربیات و نظرات و دیدگاه های جوامع متفاوت و مشکلات و موفقیت های آنها را در سازمان های تحقیقاتی خود، ثبت و ضبط نموده و از راه حل های موفق بهینه، در موارد خاص استفاده نمایند، باید این شوخی و بیتوجهی و تفکر واپس گرایی که در برنامه ریزی شهر و شهرسازی ما وجود دارد، از جامعه ما برچیده شود. یکی دیگر از مباحثی که معماری ما را از بین برده و ساختار آن را درهم ریخته مسئله اول مالکیت و دوم قوانین شهرسازی است. با این قوانین که در دستور کار مسکن و شهرسازی و برنامه اجرایی شهرداریهاست، هیچ گاه فضای معماری و دانش معماری در این شرایط، متحول نخواهد شد. به دلیل آنکه فضای تولید آن ازمیان رفته و علوم آموزش آن هم در رابطه با این فقدان به صورت بیوجهی و تضاد قرار گرفته است و همین موضوع باعث گردیده که پژوهشگر و دانش پژوه با یک دید بیاعتنایی و ناباورانه با مسئله مواجه شده و در مییابند که علوم و آموزش مراکز آموزشی و دانشگاه ها، هیچ جایی در فضای اجتماعی و بازار کار ندارد و هنگام ورود به محیط کار جامعه و بازار که دانش آموخته در این رابطه میخواهد خودنمایی کند و از دانش و آموزش فراگرفته، استفاده کرده، فضایی حس نمیشود. تازه متوجه میشوند که آموزش دوم باید شروع گردد و باید خود را برای یادگیری و تربیت شدن مجدد در جامعه کاری آماده نمایند و آموزش ببیند، چون قوانین این جامعه هیچ ارتباطی با محتوای دروس آموزشی آنها ندارد و این نوعی جریان زنجیره وار و متصل و قابل توجه است که همه به این موضوع با تعجب مینگرند که چرا علوم فضاهای آموزشی و دانشگاه ها و پژوهش و تحقیقی که در دوران تحصیل انجام داده اند، هیچ ربطی به نظام کار و سیستم حاکم اجتماعی ندارد. با این شرایط و قوانین حاکم بر نظام مسکن و شهرسازی و قوانین ثبتی که در دستور کار شهرداریهاست، هیچ موقع اجازه به تحول و پرورش و پیشبرد در معماری و شهرسازی داده نخواهد شد. هنگامی که محیط برای رشد عنصری فراهم نباشد، آن عنصر هیچ رشد و نموی نخواهد کرد. در نظام و قوانین شهرسازی ما، محیط رشد معماری و علوم شهرسازی وجود ندارد. چرا ارگان و سازمان های مسئول به جای دغدغه های شهری و شهرسازی و آینده گری شهر و شهروندان و مشکلات پدید آمده برای آنها، تنها به فکر مالکیت و سود و مال اندوزی آنها هستند. این روش و سیاست ارگان های تصمیم گیرنده با قوانین پوسیده قرون گذشته تبدیل به سیستم دالان سازی در نظام شهرسازی ما گردیده و متخصصین چون ره گم کرده ها، تنها به دنبال تقلید هستید بدون اینکه خود را بشناسند، جامعه را دریابند و تاریخمان را تشریح کنند و فرهنگمان را بازگو نمایند و فقط به برگزاری جلسات و همایش های بیمحتوا اکتفا کرده اند که چرا معماری ما بدین گونه است. چرا شهرسازی ما به چنین وضعی دچار شده و چرا چنین عاقبتی پیدا کرده ایم؟ یکی از مسایلی که باعث دنباله روی و تقلید محض از کشورهای اروپایی و آمریکایی، در زمینه معماری و شهرسازی در جامعه ما شده، همین موضوع است و ما بیش از 70 سال است به دنباله روی ادامه داده و در برابر و به موازات آن موضوع هویت معماری، ارزش های معماری و علوم معماری جامعه را فریاد میزنیم، کتاب و مقاله مینویسیم، همایش و کنگره برگزار میکنیم و در قبال آن هیچ نتیجه ای نگرفته ایم. با نگاهی به نتایج و تجربیات سرمایه گذاری و هزینه های سرسام آور در زمینه مالی و نیروی کار در احداث پروژه های بازسازی و نوسازی و شهرسازی در کشور درمییابیم مشکلات آنها در همه جا معضلاتی است که در کلیه نقاط حاصل گردیده و هیچ نقطه ای از کشور که در آن پروژه ای احداث و اجرا گردیده است، نمیتوانید موفقیتی در موجودیت این پروژه ها بیابید و با توجه به مسائل مطرح شده هنگام برپایی و احداث چنین پروژه هایی و برنامه ریزی و ایجاد این چنین دست آوردهایی، همیشه در شروع و در خاتمه آنها با تأیید و تمجید همراه خواهد بود و حتی به گردانندگان و مسئولین آنها جایزه هم اعطا میکردند و پس از مدت کوتاهی، به معضلات آن توجه میگردد که تبدیل به موضوعاتی برای انتقاد و رد کردن موجودیت، انجام و اجرای چنین پروژه هایی میشود که خود دستمایه ای میشود برای مجالس همایش ها و کنگره ها. یکی از سندهای مشخص و معلوم در این خصوص، طرح های جامع شهرهای کشور است که توسط مهندسین مشاور کشور تهیه شده و اگر نتایج وجود این طرح ها از سال 1350 الی 1385، دوره 35 ساله آن نقد و بررسی گردد، درمییابید که چه بلایی بر سر شهرهای کشورمان آورده ایم . همان گونه که در ابتدای این مقاله مطرح کردم، جهان امروز، جهــــان پست مدرنیسم است. باید پیدایش دانش، علوم و قوانین و اندیشه های مربوط به این عصر را به دست آورد، در غیر این صورت این گردش ناهمگون و مخرب ادامه داشته و پایان نخواهد یافت. *معمارشـــــهرساز
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :