غم مخور
گفت مسکن می شود ارزان ارزان غم مخـــــور شهر و شهرک می شود دشت و بیابان غم مخـور چند وقتی گر که صاحب خانــــــه حالت را گرفت بعد از این خواهم گرفتن حال ایشان غم مخـــور خانه می سازم برایت، خانـــــه ای ارزان و خوب بهتر از هر برج در تجریش و شمران غم مخــــور می شوی آسوده دل از خانـــه بر دوشی دگـــر می رود آوارگی هــــا روبه پایان غم مخـــــــــور نسل صاحب خانه می گردد از این پس منقرض حل شود این مشکل و این کهنه بحران غم مخور رسم دلالی بر انــــــــــــدازم دگـــــر ،دل بد مکن با تو همدل می شوند انبــــــوه سازان غم مخور این زمین خواران به جــای خود نشانم بعد از این تا که وضع ملک ،باز آید به سامان غم مخور رفت اگر کـــــــل حقوقت پای یک سوئیت تنگ یا اتاقی چون سلول و همـــــچو زندان غم مخور می شوی امسال جانـــــــم، صاحب آپارتمـــــان دائمــــــا یکسان نماند حال دوران غم مخـــــــور
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :