menu
جستجو
ورود

ثبت آگهی رایگان

خدمات متقابل جامعه و معمار

عکس شماره 97 خدمات-متقابل-جامعه-و-معمار

سنت نیکویی است که طبیبان برای جلوس در ردای طبابت و ورود به حرفه پزشکی سوگندنامه ای یاد می کنند که از بقراط حکیم به یادگار مانده و در آن ، به خود یادآوری می نمایند که برای چه به کسوت پزشکی درآمده اند و اگر سوگند مهرورزی به انسان ها و کمک به آنها برای پزشکان جاری است، صد البته برای رشته هایی که افزون بر جسم، با روح انسان ها و با ادراک و سعادت و خوشبختی آنها گره خورده اند، برای روشنفکران، برای هنرمندان و برای معماران و دیگران هم مصداق می یابد. چه بر زبان زمزمه گردد و چه در دل جاری باشد. معماری در ذات خود با لایه های مختلف وجود و ادراک انسانی پیوند خورده است، با جهان نمادها و معانی، با احساس زیبایی و تعادل، با کارآمدی و سودمندی، با نظم و سازمان، با بوم و محیط و با ماده و فیزیک؛ از این روی معماران باید طیفی از توانمندی ها، از حوزه های مادی تا عرصه های مفهومی را فراگیرند و از یک سو به جست جوی افق های نو و برای خلق محیط های الهام بخش سر در آسمان داشته باشند و از دیگر سوی برای پاسخگویی مطمئن و توانمند به وجه مهندسی حرفه خود پای بر زمین بکوبند.

توفیق یا ناکامی یک معمار در عمل به مسئولیت های اجتماعی وی تابعی از تقویت یا تضعیف هویت صنفی اوست زیرا «مسئولیت»، تنها یک روی سکه «منزلت» است؛ سکه ای که روی دیگر آن «اختیار» است. کاهش و گاه حذف اختیارات معمـار که در شکل مستقیم معمولاً به منظور تأمین نظر، سلیقه شخصی و یا منافع مالی کارفرما (اعم از دولتی و غیردولتی) و به صورت غیرمستقیم از رهگذر تصویب و اعمال قوانین، تعرفه ها، ضوابط و آیین نامه های دست و پاگیر و بعضاً نسنجیده وغیرکارشناسی صورت می گیرد، لوث مسئولیت و سرانجام بی اعتبار ساختن جایگاه تخصصی و منزلت اجتماعی معمـاران را به دنبال خواهد داشت. متن زیر یادداشت های چند تن از معماران حرفه ای ایران در مورد مسئولیت های معماری است. معماری با وجود و ادراک انسانی پیوند خورده است حمیدرضا ناصر نصیر در مورد مسئولیت اصلی یک معمار گفت: سنت نیکویی است که طبیبان برای جلوس در ردای طبابت و ورود به حرفه پزشکی سوگندنامه ای یاد می کنند که از بقراط حکیم به یادگار مانده و در آن ، به خود یادآوری می نمایند که برای چه به کسوت پزشکی درآمده اند و اگر سوگند مهرورزی به انسان ها و کمک به آنها برای پزشکان جاری است، صد البته برای رشته هایی که افزون بر جسم، با روح انسان ها و با ادراک و سعادت و خوشبختی آنها گره خورده اند، برای روشنفکران، برای هنرمندان و برای معماران و دیگران هم مصداق می یابد. چه بر زبان زمزمه گردد و چه در دل جاری باشد. معماری در ذات خود با لایه های مختلف وجود و ادراک انسانی پیوند خورده است، با جهان نمادها و معانی، با احساس زیبایی و تعادل، با کارآمدی و سودمندی، با نظم و سازمان، با بوم و محیط و با ماده و فیزیک؛ از این روی معماران باید طیفی از توانمندی ها، از حوزه های مادی تا عرصه های مفهومی را فراگیرند و از یک سو به جست جوی افق های نو و برای خلق محیط های الهام بخش سر در آسمان داشته باشند و از دیگر سوی برای پاسخگویی مطمئن و توانمند به وجه مهندسی حرفه خود پای بر زمین بکوبند. لذت آفرینش معماری، تنها منحصر به پروژه های بلندپروازانه و خیال پردازانه و مفهومی نیست؛ همدلی انسانی و تعهد حرفه ای معماران طلب می کند که معماران در عرصه شهر و در بطن چالش های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه شان نیز با تمامی توان و دانش و تجربه و تخیل خود در کنار همنوعان باشند و به وظیفه ای که در حوزه تخصص و زمینه حرفه شان قرار می گیرد، عمل کنند. این موضوع به ویژه برای معماران جامعه ما اهمیتی دوچندان می یابد؛ چرا که، علی رغم پیشینه کهن تمدنی سرزمین ما در موضوع معماری، دانش جامعه امروز ایرانی در مقوله معماری در تمامی سطوح، اعم از شهروندان، دانش آموختگان، هنرمندان، راهبران رسانه ها، مدیران و قانون گذاران، بسیار کمتر از آن چیزی است که برای پویایی و پایداری محیط ساخته شده لازم است و به تبع این فقر فرهنگی، جایگاه مقوله های مرتبط با معماری در نظام قوانین و مقررات در حوزه های محیط زیست، شهر، معماری و میراث فرهنگی نیز آن سان که در خور یک تمدن کهن و پویا باشد، نیست. پس معماران ایرانی در کوران مسئولیت اجتماعی و حرفه ای دوگانه ای قرار دارند؛ از یک سوی با وظیفه سنگین معرفی و تثبیت مقوله معماری به عنوان رکنی از فرهنگ اجتماعی به جامعه امروز خود مواجهند و از دیگر سوی خود را در بطن چالشی تاریخی و جهانی برای باز تعریف آورده امروز خود برای جهان معماری یافته اند. دست و پنجه نرم کردن با هردو این چالش ها البته امری خطیر و دشوار است؛ اما شاید نه برای معماران؛ چرا که آنان استادان چالش حل مسائل بغرنج و آفرینش پاسخ های خلاقانه اند! توجه به مسئولیت اجتماعی در قبال جامعه و محیط زیست علی یاوری در مورد این مطلب که مسئولیت های جامعه حرفه ای معمار به چه اندازه در جوامع کنونی گسترده شده است، گفت: در سال های اخیر با توسعه فن آوری های نوین و نیز درخواست بازار، حجم تولید ساختمان در کشور افزایش یافته و این افزایش حجم تولید، ضمن تغییر در چهره مناطق زیستی با خود عواقب و مشکلاتی را به همراه آورده است که از آن جمله می توان به نابودی طبیعت و زیرساخت های محیطی و طبیعی اشاره نمود و پیش بینی می شود که این روند نمی تواند در بلندمدت تداوم داشته و در نهایت با نابودی بسترهای طبیعی از یک سو و عدم توجه به نیازهای اجتماعی از سوی دیگر زمینه ناپایداری رشد اقتصادی را فراهم خواهد آورد. حال آنکه در معماری کهن علاوه بر توجه به خواسته های کارفرما (چه از نظر کاربری و فضاهای مورد نیاز و چه از نظر جنبه های اقتصادی) احترام به محیط زیست و نیز حقوق سایر گروه های ذینفع معمولاً مورد توجه طراحان و سازندگان عرصه ساختمان بوده و از این طریق یکی از جنبه های رشد فرهنگی و اقتصادی کشور فراهم می شده است. در دوران معاصر با توجه به اهمیت جنبه های اقتصادی کوتاه مدت، شرکت های ساختمانی چه گروه های مشاور و چه گروه های مجری به عنوان یک بنگاه اقتصادی تلاش نموده اند تا در تدوین برنامه های توسعه، بتوانند از این بازار پر رونق بهره بیشتری را به خود اختصاص دهند اما با توجه به بازار رقابتی و محدودیت های ناشی از آن، فارغ از توجه به مسئولیت اجتماعی خود در قبال جامعه و محیط زیست در روند تخریب و ناپایداری محیط مشارکتی جدی داشته اند. در این خصوص می توان به پروژه هایی که در تعارض با منافع جمعی شهروندان ساخته و یا در شرف ساخت می باشند، اشاره نمود. در شرایط کنونی مسئولیت اجتماعی (که بسیاری از متخصصین عرصه ساختمان معنی آن را صرفاً در حد انجام صحیح وظایف مهندسی تعبیر می نمایند) در تعارض با موفقیت برنامه های توسعه برای این شرکت ها قرارگرفته و در بسیاری از مواقع بنا بر مصلحت اقتصادی بنگاه از آن چشم پوشی شده است. حال باید این سؤال را از جامعه حرفه ای ساختمان پرسید که مسئولیت اجتماعی خود را چه دانسته و تا چه حد خود را به آن متعهد می دانند. آیا صرفاً مسئولیت اجتماعی آنان در درست عمل کردن به وظایف حرفه مهندسی است یا در برابر جامعه، محیط زیست و منابع طبیعی و منافع ملی نیز دارای مسئولیت هایی هستند؟ وظیفه معماران شناساندن معماری درست به عموم مردم است حبیبه مجد آبادی در مورد تقابل دو کلمه جامعه و معمار گفت: پس از ده، یازده سال کار حرفه ای فکر می کنم همان طور که معمار متعهد است و مسئولیت هایی دارد، جامعه هم در قبال معمار یا هنرمند مسئول است. طی این سال ها برخورد با مشتری یا به اصطلاح کارفرماهای جور و واجور به من نشان داد که در رشته معماری پایبندی معمار به ارزش ها و مسئولیت هایش در قبال جامعه به تنهایی ضامن پیشبرد معماری نمی شود. در جامعه ای که هنوز سودمندی رشته معماری اثبات نشده است تا کجا می توان الفبای معماری را هر بار برای هر کارفرما توضیح داد و آدم ها را متقاعد کرد که طراحی ساختمان کاری تخصصی است که تنها در حیطه تخصص معماران است و در نهایت نیز این کارفرما است که از طرح منتفع می شود. یا توضیح اینکه چرا آنچه در دنیای خارج به عنوان معماری کلاسیک، نئوکلاسیک و اشرافی ارائه می شود، فاقد ارزش است؟ چرا حتی وقتی کارفرما با توجه به سوابق و جوایز متعدد طراحی سراغ یک معمار می رود باز هم انتظار دارد چیزی به عنوان پیش طرح دریافت کند؟ چرا همه کارفرماها تصور می کنند از کودکی استعداد طراحی داشته و دارای ذوق و قریحه سرکوب شده ای هستند که با دیدن معمار شکوفا می شود. حتماً یک جای کار ایراد دارد. آنچه مسلم است شک و تردید و عدم اطمینان به معماران ناشی از عدم شناخت جامعه از معمار و حرفه معماری است. در این جامعه تقریباً همه می دانند پزشک کیست و چه کاری انجام می دهد و عزیزترین چیز که جانشان است را در اختیار تشخیص او می گذارند که در بعضی موارد هم تشخیصی نادرست به قیمت جان افراد تمام می شود. درحالی که اکثریت جامعه ما نمی دانند معمار کیست، چه می کند و یا وجودش چه سودی دارد. پس اولین مشکل عدم شناخت است. ما معماران در جامعه بسته ای زندگی می کنیم، نشریات معماری را معماران مطالعه می کنند و روز معمار را معماران جشن می گیرند درحالی که غیر از معماران کسی از وجود چنین روزی مطلع نیست و در تقویم هم قید نشده است. در مجامع ما غیر معمار حضور ندارد و به طور کلی جامعه از ما زیاد نمی داند و همان اندکی که می داند نه در مورد معماری حرفه ای بلکه در مورد نوعی معماری عوام فریبانه و مختص افراد نوکیسه است. در چنین شرایطی مهم ترین وظیفه معماران شناساندن معماری درست به عموم مردم است. اطلاع رسانی از طریق روزنامه و یا شبکه های تلویزیون که در حال حاضر کمتر در اختیار معماران است و حتی تأسیس یک شبکه مستقل تلویزیونی می تواند موثر باشد و اما اینکه از چه روش های دیگری می توان بر سواد بصری و آگاهی اقشار جامعه اثرگذار شد، پرسشی است که من هم مایلم از همکاران داشته باشم. معماری یک فرصت است علی فلاح پسند در مورد مهم ترین مسئولیت یک معمار گفت: معماری، فرصتی است که انسان طی آن، محیط پیرامون خود را شناخته و بر بنیاد باورها و نیازهای خود آن را شکل می دهد تا پدیده ای به نام مکان را بیافریند و مکان حاصل فرایند شناخت و اندیشه انسان است که به اقتضای تغییر باورها و نیازهای انسان، ظرفیت تغییر پیدا می کند. مسئولیت معمار، شناخت و تسهیل و تحقق چنین فرایندی است. معماری در انحصار طبقه خاص نیست پرویز طلابی در مورد مسئولیت های اجتماعی یک معمار گفت: سال هاست معماری فقط در انحصار طبقه خاص قدرت و ثروت نیست و به ساکنان شهرها و روستاها هم تعلق دارد. پس می بایست روز معمار را فراخوانی برای تحقق خدمات رسانی به این صاحبان اصلی بپذیریم و تمام دانش و کاردانی خود را برای مناسب سازی محیط زیست خود و اطراف مان به کار گیریم. طراحی کنیم برای کسانی که به خوبی می شناسیم و تحقیق در خواسته ها و نیازهای زندگی آنها برایمان دشوار نیست. اگرچه این کار عزم و همتی جمعی می خواهد، زیرا که این نوع معماری به صورت قطعه هایی از یک مجموعه وارداتی نیست و تنها به دست معماران و همکارانشان امکان پذیر می شود. با این وصف در راستای تحقق این معماری، حداقل هایی که اولویت دارد، برعهده ما معماران و نقاط قوت مسئولیت سنگین اجتماعی ماست؛ بنابراین درطبع آزمایی هنری و سلیقه شخصی که ظاهراً ما را در آن مخیر کرده اند غرق نشویم و وقت تلف نکنیم.

انتهای خبر/پیام ساختمان

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

دیدگاه خوانندگان :


دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید

صفحه اصلی خانه
×