بازم تابستون اومد
از قضای روزگار، روز انتشار این شماره از نشریه، مصادف شده با 31 خردادماه که آخرین روز بهار است. در همین رابطه شاعری که اقدامات ایمنی را رعایت نکرده و آفتاب بیش از حد به ملاجش تابیده بوده، گفته: بازم تابستون اومد آفتاب تو ایوون اومد هندونه قاچ می کردم از دست من خون اومد! حالا از این تقارن که بگذریم میماند اینکه در این دو هفته چه گذشت: یک سال بنفش گذشت! یک سال از ایامی که موج ارغوانی منجر به جمعه ارغوانی و نهایتاً جیغ بنفش شد، گذشت. یادش به خیر زمانی که حاکم شدن فضای روحانی بر کشور خودش به اندازه کافی حال داده بود که پیروزی تیم ملی فوتبال کشورمان بر تیم کره جنوبی و صعود ایران به جام جهانی و رفتن به برزیل عیشمان را کامل کرد. اما همزمان با انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات شورای شهر هم بود و قدرت خدا همه ساکنان شهر تهران تصمیم گرفته بودند تا وارد شورای شهر شوند. حتی خود ما هم که (علاوه بر نهنگ دریای روزنامه نگاری)، استادی بیش نیستیم کم کم داشتیم احساس تکلیف میکردیم که ناگهان ندا آمد و گفت: شما در همین کسوتی که هستید، سنگین ترید! یادش به خیر مهندسانی که با شعارهای تبلیغاتی «دماوند را به تهران میآورم»، «شهرو چراغون میکنم، آیینه بندون میکنم»، «تهران را آدم میکنم»، «خداحافظ زلزله»، «تهران مرا ندارد، از بس که جان ندارد»، «شهری بدون آلودگی، بدون ترافیک، بدون آدم»، «برج ها را رنده میکنیم»، «زندگیتان را آسفالت میکنیم» و ... مورد حمایت افراد و تشکل های مختلف نظیر ائتلاف فرصت طلبان موج سوار، جمعیت با سوات های معطدل، انجمن متخصصان پوست و گوشت و استخوان، جمعی از نوباوگان انجمن شعر چهچهه، سندیکای متخصصان در امور انبساط شهری، ائتلاف آسفالت و سرویس بهداشتی کاران و ... قرار گرفتند. یک نفر هم در تبلیغاتش نوشته بود «تهران را بدون درد تجربه کنید» و خودش را «نامزد مستقل شوراها با 30 سال سابقه آمپول زنی بدون آخ»! معرفی کرده بود. اما در نهایتاً هیچ کدام از این همه کاندیداهای جور واجور موفق به راهیابی به «بهشت» نشدند! شهرمان به چی بند است؟ در تهران تنها ظرف 25 دقیقه 5 شهروند کشته و بیش از 60 نفر زخمی شدند، 2 هزار و 600 درخت شکست، 350 حادثه به وقوع پیوست و قریب به 20 هزار مورد تماس با سازمان آتش نشانی در حوزه های عملیاتی سقوط درخت، دکل برق، داربست، تیر چراغ برق، چراغ راهنمایی رانندگی، تابلوهای تبلیغاتی و اجسام معلق از سوی شهروندان صورت گرفت و خسارتی 5 میلیارد تومانی به بار آمد؛ چون باد وزیده بود! جالب آنکه مسئولان امر اعلام کرده اند در میان حوادث طبیعی، وزش باد با سرعت حدود 110 کیلومتر تنها یک حادثه عادی به شمار می رود و به هیچ وجه در سطح بحران قابل طبقه بندی نیست. از این رو ما امیدواریم باد بعدی سازمان هواشناسی و سازمان مدیریت بحران را هم با خودش ببرد؛ چرا که معلوم است شهری که با بادی غیر بحرانی، این طوری بشود با یک بحران واقعی چه میشود. میگنجد؟ بعد از اینکه دبیر کل کانون شرکت های لیزینگ ایران گفت؛ با استفاده از لیزینگ، مسکن ساخته شده توسط انبوه سازان را خریداری کرده و در اختیار متقاضیان مسکن که قدرت و توان خرید مسکن ندارند قرار میدهند و به این ترتیب هم مشکل انبوه سازان را حل میکنند و هم بر اساس توان و سطح درآمد مردم، آنها را خانه دار میکنند، ما به طرز زایدالوصفی از خوشحالی در پوست خودمان گنجیدیم! البته درستش این بود که در پوست خودمان نگنجیم ولی وقتی دیدیم که بانک مسکن با ارائه تسهیلات تا حدود 90 درصد قیمت مسکن، وزارت راه و شهرسازی با طرح مسکن اجتماعی، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با طرح مسکن امید، شهرداری با طرح نوسازی بافت های فرسوده و کانون شرکت های لیزینگ با طرح لیزینگ مسکن، کمر همت بسته اند که حتماً حتماً ما را خانه دار کنند دیدیم انصاف نیست در پوست خودمان نگنجیم؛ فلذا از کلیه عزیزانی که به فکر خانه دار کردن ما هستند هم خواهش میکنیم چیزی بگویند که بگنجد! سرگرمی مفید عنکبوت ها بازنگری و اصلاح قانون نظام مهندسی که طی یک سال اخیر به جریان افتاده خودش به اندازه چهار واحد دانشگاهی «اصول مدیریت» مفید و آموزنده است. نه از آن تهیه پیش نویس دلبخواه و بدون مشورتش، نه از جفت پاها را در یک کفش کردن برای فوریت بررسی آن در مجلس، و نه از این توقف و مسکوت ماندن آن. آخرین خبرهای واصله هم حاکی از این است که عنکبوت های محترم روی پیش نویس مذکور تار بسته و مشغول انجام مسابقات والیبال هستند که خودش سرگرمی مفیدی است.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :