خط کشیدن بر چهره تاریخ
محسن محمدی میراث فرهنگی و آثار باستانی، جزو گنجینه های ملی هر کشوری به حساب میآید، و اهمیت آن در عصر جدید- بیش ازپیش- نمایان و آشکار میشود، تا آنجا که در برخی از کشورها، سهم عمده ای از درآمد ناخالص ملی را بر دوش میکشند، اما در کشورمان نه تنها به قدر نقش و وزنش مورد توجه و اقبال قرار نمیگیرد، که حتی با سهل انگاری و غفلت، رو به فرسایش و تخریب نیز گذاشته است. ایران، کشوری است که 10 درصد از بناهای تاریخی و جاذبه های گردشگری دنیا را در خود جایداده است، در حالی که در خوش بینانه ترین حالت، از گردش مالی سالیانه کشور، تنها یک درصد از درآمد و صنعت گردشگری سهم دارد. بر طبق بند الف ماده یک آیین نامه اموال فرهنگی- هنری و تاریخی نهادهای عمومی و دولتی مصوب سال 1381، اموال فرهنگی – تاریخی به اموالی اطلاق میشود که نشانگر تحول حیات و هویت فرهنگی – تاریخی یا وقوع وقایع تاریخی در ادوار یا دوره های ویژه باشد و به گونه ای از انحاء گوشه ای از حرکت تاریخی – فرهنگی انسان را در مقیاس ملی یا منطقه ای یا بین المللی نشان دهد یا نشانگر ظهور حیات و انقراض تمدن های تاریخی بوده و از محوطه های باستانی، واقع در خشکی یا بستر دریاها، در اثر حفاری علمی یا علل دیگر کشف شود. این بند تبصره ای نیز دارد به این شرح: آثار دیرین شناسی، شامل مجموعه ها و نمونه های نادر جانورشناسی، گیاه شناسی، معدن شناسی، انسان شناسی، بقایای نباتی و جانوری ماقبل تاریخ و ترکیبات نادر زمین شناسی در حکم اموال فرهنگی – تاریخی محسوب میشود. میراث فرهنگی هر کشور بیانگر تاریخ، پیشینه و تمدنی است که از آن برآمده و در حکم یک شناسنامه و اوراق شناسایی. تیشه به ریشه متأسفانه در هنگام بازدید از اماکن تاریخی _ فرهنگی با صحنه هایی مواجه میشویم که دل هر ایرانی فرهنگ مدار و وطن دوست را به درد میآورد. دیوارها و جداره ها همه مزین(!) شده اند به خط های کج و معوجی که به دست عده ای جاهل و نادان و حتی اقلیتی خرابکار به عنوان یادگاری، پدید آمده اند و اثری برای آیندگان لابد! دیوارهای عمارت عالی قاپو در اصفهان چنان از دست این غافلان آسیب دیده است که مسئولان، تنها راه چاره را تراشیدن و برداشتن یک لایه از آن دیده اند. آرامگاه فردوسی در توس آلوده است به هزاران یادگاریای که بر جایجای آن نقش بسته. و تخت جمشید، این کهن سازه باستان، که اگر در هر کشور دیگری میبود، شاید آن چنان در بوق و کرنایش میکردند که دل مردمان دیگر کشورها لک میزد برای دیدنش و صف ها شکل میگرفت و نوبت ها رزرو میشد و ارز بود که سرازیر میشد به خزانه کشور، اما آن هم از تطاول بیفرهنگی در امان نمانده است. بر روی دیواره ها و پیکره هایش، نوشته هایی را میبینی حک شده بر سنگ، یادگارهای شوم برجای مانده از بازدیدکننده نماهایی که غافلند از اهمیت این آثار. گاهی هم از رفتارهای عجیب و غریب عده ای که ظاهر و نوع پوششان به بیسوادان هم نمیخورد، عکس هایی رسانه ای میشود، اما طرز برخوردشان با آثار فرهنگی و میراث برجا مانده از گذشتگان، از هر بیسوادی بیسوادتر و سطحیتر است؛ افرادی با ظاهر موجه که بر روی پیکره های تخت جمشید نشسته اند، البته به دور از چشم مأموران حفاظتی، برای گرفتن یک عکس یادگاری و چنان بیخیال، سنگینی پاها و بدن خود را بر تن ضعیف و آسیب دیده یک پیکره تحمیل کرده اند که هر آن، انتظار فروریختن آن میرود. پیوند انسان و وندالیسم از گذشته های دور بر اساس قانون، وظیفه نگهداری، حفظ و مرمت بناهای ثبت شده جهانی، بناهای در نوبت ثبت جهانی، و بناهای تاریخی هموزن آن ها، با سازمان میراث فرهنگی است؛ اما این سازمان به گفته رئیسش از نظر تامین منابع و بودجه در تنگنا و عسرت به سر میبرد. مسعود سلطانیفر در حالی بودجه مورد نیاز حفاظت و مرمت آثار تاریخی را سالیانه 31 هزار میلیارد تومان برآورد میکند که رقم واقعی فقط 500 میلیارد تومان در سال است؛ یعنی 2 درصد از اعتبار مطلوب. اما همه پروسه حفاظت، تنها بر عهده سازمان میراث فرهنگی نیست. مردم نیز به عنوان صاحبان اصلی این میراث، نقشی اساسی و تأثیرگذار در حفظ و نگه داری آن دارند. اما چه گونه است که یک بازدیدکننده از تخت جمشید، پیچ گوشتی به دست به جان صورت یکی از سربازان هخامنشی میافتد و نیمی از چهره اش را به طور کل زائل میکند؟! ریشه این چنین اقدامات نابخردانه در چیست؛ نا آگاهی و جهل! یا غرض ورزی و شاید هم دلایل دیگری در پشت پرده اتفاقاتی ازاین دست است. به گفته یک مردم شناس، عمل تخریب کنترل نشده اشیاء و آثار فرهنگی که یک ناهنجاری اجتماعی است، در دنیا تعبیر به وندا لیسم میشود که به راستی یک واکنش خصمانه و کینه توزانه به برخی از فشارها، شکست ها و تحمیل هاست. نوشین کاویانی، کارشناس ارشد علوم اجتماعی، در گفت و گو با پیام ساختمان، وندالیسم را صرفاً از روی ناآگاهی نمیداند و میگوید: اگر به پیشینه تاریخی انسان ها رجوع کنیم میبینیم که این رفتار ضداجتماعی، کنده کاری، و حکاکی بر روی آثار باستانی از گذشته ها با انسان بوده است و به صورت یک میراث از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. به اعتقاد این کارشناس ، واژه وندالیسم از قوم وندان که از قبیله های ژرمن شرقی بودند و به غارت و شورش، شهرت یافته بودند گرفته شده است! وی با تأکید بر اینکه انسان ها با فرهنگ، متولد نمیشوند بلکه آن را میآموزند، اظهار کرد: متأسفانه شاهدیم که نوشتن یادگاری در مدارس، دانشگاه ها و نیز توسط برخی از دانش آموزان و دانشجویان انجام میشود؛ در سطح شهر نیز موارد متعددی از نوشتن یادگاری بر روی صندلیهای اتوبوس ها و یا تخریب و شکستن اموال عمومی قابل مشاهده است. کاویانی، تخریب بیت المال را نشئت گرفته از ذهن بیمار فاعل آن و یا یک نوع تخلیه روانی میداند که البته با آموزش و درمان ممکن است از بین برود. این مردم شناس میگوید: گاهی نوشته هایی که بر روی آثار تاریخی حک و نوشته میشود، نوعی پیام اعتراضی را در درون خود دارد که باید به آنها توجه کرد. حبس از یک تا ده سال بر پایه ماده 558 قانون مجازات اسلامی درباره تخریب اموال تاریخی- فرهنگی، هر کس به تمام یا قسمتی از ابنیه، اماکن، محوطه ها و مجموعه های فرهنگی- تاریخی یا مذهبی که در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است، یا تزئینات، ملحقات، تأسیسات، اشیا و لوازم و خطوط و نقوش منصوب یا موجود در اماکن مذکور که مستقلاً نیز واجد حیثیت فرهنگی- تاریخی یا مذهبی باشد، خرابی وارد آورد، افزون بر جبران خسارات وارده، به حبس از یک الی 10 سال محکوم میشود. البته امکان جبران خسارت در این گونه تخریب ها کمی خوش بینی است! ممکن است حبس و جریمه نقدی، ویرانگر را سر عقل آورد و به جای خود نشاند. اما احیا و به روز اول بازگرداندن دوباره آن بنای ازدست رفته بسیار سخت و ثقیل به نظر میرسد. از سوی دیگر، اعمال یکسان این قانون برای همه مجرمان، سوال برانگیز خواهد بود؟ مثلا نوشتن سهوی یادگاری روی یک اثر تاریخی گمنام و کمتر شناخته شده با تخریب آگاهانه ستون های تخت جمشید، باید شامل یک قانون شود و یک نوع مجازات را در پیداشته باشد؟!! سال هاست که حقوقدانان خواستار تجدید نظر و بازبینی در قوانین مربوط به برخورد با مخربان آثار فرهنگی هستند، خاصه آنان که آگاهانه و عامدانه به ابنیه های تاریخی خسارت وارد میکنند و یا حتی دست به سرقت میزنند. این منتقدان تاکید دارند که در بازبینی قوانین مواردی نظیر تخریب آگاهانه و غیرآگاهانه، درجه و میزان خسارت، نوع سازه و بنای تاریخی و قدمت و دوره اثر باید در میزان جرم و نیز مجازات مشخص شود تا مجازات، معادل جرم، و البته عامل بازدارنده از جرم باشد. آگاهیبخشی به جای برخورد قهری نوشین کاویانی، از منظر علم مردم شناسی وضع و اجرای قوانین قضایی و جزایی را برای کاهش میزان خسارت وارده به میراث فرهنگی کشور کافی نمیداند و میگوید: شاید برخورد قهری و انتظامی با مراجعان به مکان های فرهنگی چندان درست نباشد و باید کنش ها و ارشاد فرهنگی و اخلاقی را در دستور کار قرار داد. این کارشناس ارشد علوم اجتماعی، معتقد است که مردم باید میراث فرهنگی را درک کنند و بفهمند، و چون به ارزش آن پی ببرند، خود به صورت درونی احساس تعلق و وفاداری به تاریخ و فرهنگ کشور خواهند کرد. وی میگوید: روشن نبودن اهمیت بناهای تاریخی از بُعد ملی و جهانی برای علاقه مندانی که به دیدن آثار باستانی میروند، شاید علت تخریب ها باشد. این مردم شناس از مسئولین میخواهد که به جای برخوردهای قهری و قضایی، اطلاع رسانی را پیشه خود سازند و با اقداماتی هم چون توزیع بروشور، نصب تابلو، یاری از راهنمایان گردشگری و ... مردم را از اهمیت و جایگاه ویژه میراث فرهنگی کشور آگاه سازند.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :