معماری اکسپرسیونیستی
اولین بار واژه اکسپرسیونیسم در سال میلادی1911 میلادی برای توصیف آثار کوبیستی و فوویستی که در برلین به نمایش گذاشته شده بود به کار رفت. مفهوم آن در معنای وسیع به هنر هر مکان و زمانی اتلاق می شود که تأکید بر واکنش حسی هنرمند اولی تر از نظاره دنیای خارج است.
اکسپرسیونیسم عبارت است از شیوه ای که در آن برای بهتر بیان کردن حالت های درونی از اغراق در رنگ ها و شکل ها استفاده می شود، به عبارت دیگر اکسپرسیونیسم شیوه ای است عاری از طبیعت گرایی که می خواهد حالات عاطفی را هر چه روشن تر بنماید. طرح های معماری مبتنی بر عقاید ماورایی، همراه با شکل های انتزاعی مذهبی آن زمان، موردتوجه قرار گرفتند. اکسپرسیونیسم در مراحل اولیه مشتاق فرم های واضح و حجیم معماری اولیه مصر بود و بعدها متوجه بناهای آسیا و به ویژه معابد باستانی هند شد. درهرصورت هیچ نوع عناصر خاص ساختمانی اتخاذ نشد، بلکه نوعی کثرت همه جانبه ظهور کرد. هنر نو یا آرتوو بیش از آنکه منبع الهام باشد، ماده اولیه این جنبش بود.
معماری اکسپرسیونیستی نیز همچون اشعار اکسپرسیونیستی ملهم از اثر فریدریش نیچه یعنی نفی بورژواها ، نفی تاریخ و نفی وضعیت موجود و اعتقاد به اصالت فرد، تقدس ادراکات حسی ، انتظار ظهور انسان جدید و بالاخره آفرینش و خلاقیت به عنوان تظاهر الهامات متعالی ، همه موضوعاتی بودند که مبانی فلسفی این جنبش را تشکیل میدادند.
معماری های بیگانه ، همان طور که قبلاً بر هنر نو تأثیر گذاشته بودند ، اکسپرسیونیست ها را نیز به وجد آوردند. گرایش های مختلف عرفانی به عنوان واکنشی نسبت به ماتریالیسم ( ماده گرایی ) و پوزیتیویسم (اثبات گرایی) در اواخر قرن نوزده ظهور کردند. طرح های معماری مبتنی بر عقاید ماورایی ، موردتوجه قرار گرفتند.
اکسپرسیونیسم در مراحل اولیه مشتاق فرم های واضح و حجیم معماری اولیه مصر بود و بعدها متوجه بناهای آسیا و به ویژه معابد باستانی هند شد . درهرصورت هیچ نوع عناصر خاص ساختمان اتخاذ نشد، بلکه نوعی کثرت همه جانبه ظهور کرد. در معماری اکسپرسیونیستی نیز همچون هنر نو ، دوشاخه مشخص را می توان تمیز داد.
شاخه اول با به کارگیری عناصر مدور شکل پذیر (پلاستیک) برگرفته از ساختارهای بیولوژیکی و انسان مشخص می شد . هواداران این شاخه که توسط «هرمان فینستِرلین» رهبری می شدند ، هندسه اقلیدسی را یک محدودیت مستبدانه و غیرقابل قبول برای تجلی هنر می دانستند . ایشان در جستجوی نوعی سرزندگی گویای آزادی جنبه های تخیلی زنده فرم ها و آزادی در کثرت اشکال شکل پذیر و آزادی از هرگونه دسته بندی محدودکننده بودند.
شاخه دوم در آثارشان از بلورها الهام می گرفتند ، چیزی که در جنبش اکسپرسیونیسم از اهمیتی خاص برخوردار شد ، زیرا از لحاظ معناشناسی، هم قرابت با رمز و رازهای کیهانی و هم کمال هندسی را عرضه می داشت و از لحاظ ساختاری تحقق آن مستلزم استفاده از شیشه بود. خلوص ، وضوح ، شفافیت و حتی «تأثیر پالایندگی» آن « قدرت آزادکننده» اش پیوسته مورد تمجید و ستایش بود.
معماری به نام «اریک مندلسون» هرچند آثاری نه چندان مهم را در معماری مدرن خلق کرد اما به عنوان کسی که اصول و جنبش «اکسپرسیونیسم» را وارد معماری کرد، حائز اهمیت است. مندلسون در سال 1919 به خاطر ارائه اسکیس های تصویری خود در «گالری کاسیرر» شناخته شد. اولین اسکیس های او از زبان واگنر و آلبریخ الهام گرفته اند؛ اسکیس هایی که در طی جنگ و بلافاصله پس ازآن طراحی شده اند نیرویی پرخاشگرانه و کاراکتر سمبولیک مبهمی دارند و به خوبی در قالب جنبش «اکسپرسیونیست معاصر» جای می گیرند.
در سال 1920 مندل سون اولین موقعیت عملی را برای بیان ایده های خود، با احداث برج رصدخانه اینشتین در «پوتسدام» پیدا می کند. این اثردرجهت واقعیت بخشیدن به یکی از این « بینش های گذرا» به مستقیم ترین صورت ممکن به شمار می آید. هنرمندان اکسپرسیونیست با به کاربران روش و فنون مختلفی چون فنون چاپ و مجسمه سازی بر احساسات شخصی نسبت به موضوع تأکید داشتند. در اکسپرسیونیسم، احساسات فردی به بیرون تجلی پیدا میکند و به دیگران منتقل می شود. در این سبک موقعیت موضوعات نقاشی اکسپرسیونیست ها غالباً به موقعیت و شرایط انسانی مربوط بود. رنگ هایی که توسط نقاشان اکسپرسیونیست استفاده می شد عمدتاً رنگ هایی خام، درخشان و نامرتبط با موضوع نقاشی بود که به نوعی بیانگر تجلیات و تمایلات فردی ایشان بود.نقاشان«امپرسیونیست» در این مورد با اکسپرسیونیست ها همسو بودند و از رنگ هایی نامربوط استفاده می کردند.
انتهای خبر/پیام ساختمان
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :